
تأثیر نرخ بیکاری و تورم روی نرخ بهره در بازار فارکس
سر فصل ها
- تأثیر نرخ بیکاری و تورم روی نرخ بهره در بازار فارکس
- نرخ بیکاری چیست و چرا اهمیت دارد؟
- تورم چیست و چگونه بر نرخ بهره اثر میگذارد؟
- نرخ بهره چیست و چرا اینقدر مهم است؟
- چگونه نرخ بیکاری بر نرخ بهره تأثیر میگذارد؟
- چگونه تورم بر نرخ بهره اثر میگذارد؟
- تعامل همزمان بیکاری، تورم و رشد اقتصادی در تعیین نرخ بهره
- جدول مقایسه شاخص نرخ بیکاری، تورم، و بهره ایران، آمریکا و اروپا در سال ۲۰۲۵
- سوالات متداول نرخ بهره
تأثیر نرخ بیکاری و تورم روی نرخ بهره در بازار فارکس
وقتی از اقتصاد کلان صحبت میکنیم، سه شاخص کلیدی همیشه بیش از بقیه در مرکز توجه قرار میگیرند: نرخ بهره، تورم و نرخ بیکاری. این سه شاخص همانند سه ضلع یک مثلث، وضعیت سلامت هر اقتصاد را مشخص میکنند و تغییرات آنها میتواند مسیر آینده بازارها را دگرگون سازد. فعالان بازارهای مالی، بهویژه معاملهگران فارکس، به گزارشهای ماهانه این شاخصها نگاه ویژهای دارند.
دلیلش روشن است: حتی یک تغییر جزئی در نرخ بهره یا تورم میتواند به جهش قیمت ارزها، طلا یا سهام منجر شود. در واقع، برای معاملهگران حرفهای، پیگیری این دادهها نه یک انتخاب بلکه یک ضرورت است.
بانکهای مرکزی در سراسر جهان ــ از فدرال رزرو آمریکا گرفته تا بانک مرکزی اروپا و حتی بانک مرکزی ایران ــ نرخ بهره را مهمترین ابزار سیاست پولی خود میدانند. اما تصمیم اینکه نرخ بهره افزایش یابد یا کاهش، بدون در نظر گرفتن شرایط تورم و نرخ بیکاری امکانپذیر نیست.
وقتی تورم بالا میرود، بانک مرکزی معمولاً به افزایش نرخ بهره روی میآورد. برعکس، وقتی نرخ بیکاری رشد میکند و اقتصاد در رکود قرار میگیرد، سیاستگذاران برای تحریک تقاضا ناچارند نرخ بهره را پایین بیاورند.
این مقاله به صورت جامع به این پرسش پاسخ میدهد که رابطه نرخ بهره با تورم و نرخ بیکاری در اقتصاد ایران و جهان چگونه است؟ و چرا درک این سهضلعی برای سرمایهگذاران و معاملهگران بازارهای مالی اهمیت حیاتی دارد.
نرخ بیکاری چیست و چرا اهمیت دارد؟
نرخ بیکاری دقیقاً چگونه تعریف میشود؟
نرخ بیکاری (Unemployment Rate) درصد افرادی از نیروی کار است که شغل ندارند اما فعالانه در جستوجوی کار هستند. برای مثال، اگر هزار نفر در سن کار باشند و ۷۰۰ نفر شاغل و ۱۰۰ نفر بیکار جویای کار، نرخ بیکاری برابر است با ۱۰۰ تقسیم بر ۸۰۰؛ یعنی ۱۲.۵ درصد. نکته مهم این است که کسانی که اصلاً دنبال کار نیستند (مثلاً دانشجوها یا خانهدارها) در محاسبه نرخ بیکاری به حساب نمیآیند.
اندازهگیری نرخ بیکاری چگونه انجام میشود؟
سازمانهای آماری در هر کشور با استفاده از پرسشنامههای دورهای مشخص میکنند چه تعداد از افراد در جستوجوی کار هستند. کسی که در هفتههای اخیر بهطور فعال دنبال شغل بوده، جزو جمعیت فعال محسوب میشود. بنابراین، نرخ بیکاری تنها شرایط واقعی بازار کار را میسنجد و نه کل جمعیت کشور. همین نکته است که باعث میشود تغییرات کوچک در تعریف جویای کار بتواند آمار نهایی را جابهجا کند.
انواع بیکاری در اقتصاد
اقتصاددانان چند نوع بیکاری را از هم تفکیک میکنند:
- بیکاری اصطکاکی: جابهجایی طبیعی افراد بین شغلها.
- بیکاری ساختاری: زمانی که مهارتها با نیاز بازار کار نمیخواند.
- بیکاری چرخهای: ناشی از رکودهای اقتصادی.
- بیکاری فصلی: در مشاغل مرتبط با فصلها مثل کشاورزی یا گردشگری.
نرخ بیکاری مناسب چند است؟
اقتصاد همیشه مقداری بیکاری طبیعی دارد که اجتنابناپذیر است. سطح ۴ تا ۵ درصد بیکاری معمولاً بهعنوان بیکاری طبیعی و وضعیت سالم اقتصاد شناخته میشود. اگر نرخ بیکاری به ۷ تا ۸ درصد برسد، زنگ خطر به صدا درمیآید و بالاتر از ۱۰ درصد نشانه بحران اقتصادی است.
در تاریخ اقتصاد جهان، نمونههای زیادی از بیکاری بالا دیدهایم: در بحران بزرگ سال ۱۹۳۳، نرخ بیکاری در آمریکا به حدود ۲۵ درصد رسید. در دوران کرونا نیز این نرخ در آمریکا به بالای ۱۴ درصد جهش کرد. در ایران هم در برخی سالها نرخ بیکاری رسمی بالای ۱۵ درصد گزارش شده و نرخ بیکاری جوانان حتی بیش از ۳۰ درصد بوده است. چنین ارقامی نشان میدهند که بیکاری تنها یک آمار ساده نیست، بلکه شاخصی حیاتی برای تصمیمگیری بانکهای مرکزی در تعیین نرخ بهره محسوب میشود.
تورم چیست و چگونه بر نرخ بهره اثر میگذارد؟
تعریف و شاخصهای تورم
تورم (Inflation) به معنای افزایش پایدار سطح عمومی قیمتها در اقتصاد است. متداولترین شاخص برای سنجش آن، CPI یا شاخص بهای مصرفکننده است که تغییر قیمت یک سبد کالا و خدمات را در طول زمان نشان میدهد. وقتی میگوییم تورم سالانه ۳۰ درصد است، یعنی به طور متوسط کالاها و خدمات نسبت به سال گذشته ۳۰ درصد گرانتر شدهاند.
“تورم تنها شکلی از مالیات است که بدون تصویب قانون قابل اعمال است. — میلتون فریدمن”
انواع تورم
تورم میتواند از مسیرهای مختلفی شکل بگیرد:
- تورم تقاضامحور: زمانی که تقاضا برای کالا و خدمات از ظرفیت تولید فراتر میرود.
- تورم هزینهبر: وقتی هزینههای تولید (مثل انرژی یا دستمزد) بالا میرود و قیمت نهایی کالاها افزایش مییابد.
- انتظارات تورمی: اگر مردم انتظار گرانی داشته باشند، زودتر خرید میکنند یا دستمزد بالاتر میخواهند و همین خود تورم را ایجاد میکند.
تورم صفر و منفی (Deflation)
گاهی هم تورم نزدیک صفر یا حتی منفی میشود. شاید در ظاهر برای مصرفکننده جذاب باشد، اما در بلندمدت خطرناک است چون مردم خریدهایشان را به تعویق میاندازند و اقتصاد وارد رکود میشود. ژاپن در دهه ۱۹۹۰ نمونهای از این وضعیت بود.
سطح بهینه تورم و رکوردهای تاریخی
بانکهای مرکزی معمولاً ۲ درصد تورم را هدفگذاری میکنند، چون این سطح هم به اقتصاد تحرک میدهد و هم قدرت خرید را از بین نمیبرد.
- ۵ تا ۹ درصد: هشداردهنده
- ۱۰ درصد به بالا: بحران
- بیش از ۵۰ درصد: ابرتورم
نمونههای مشهور: آلمان ۱۹۲۳ با تورم میلیارد درصدی، زیمبابوه در دهه ۲۰۰۰ با ۷۹.۶ میلیارد درصد و ونزوئلا با تورم میلیونی. ایران هم در سالهای اخیر تورم بالای ۴۰ درصد را تجربه کرده است.

نرخ بهره چیست و چرا اینقدر مهم است؟
تعریف نرخ بهره
نرخ بهره همان قیمت پول است؛ یعنی درصدی که وامگیرنده بابت استفاده از پول میپردازد و وامدهنده یا سپردهگذار دریافت میکند. مهمترین نرخ، نرخ بهره سیاستی بانک مرکزی است که به عنوان مبنای سایر نرخهای وام و سپرده در اقتصاد عمل میکند.
نرخ بهره اسمی و واقعی
دو مفهوم کلیدی در اینجا مطرح است:
- نرخ بهره اسمی: عدد اعلامشده توسط بانکها یا بانک مرکزی، مثلاً ۲۰ درصد.
- نرخ بهره واقعی: نرخ اسمی منهای تورم. اگر تورم ۳۰ درصد و نرخ بهره اسمی ۲۰ درصد باشد، نرخ بهره واقعی منفی ۱۰ درصد است. این یعنی سپردهگذار عملاً ضرر میکند.
تورم – نرخ بهره اسمی = نرخ بهره واقعی
عوامل مؤثر بر نرخ بهره
تصمیم بانک مرکزی برای تغییر نرخ بهره به عوامل مختلفی بستگی دارد:
- سطح تورم
- نرخ بیکاری و رشد اقتصادی
- سیاستهای مالی دولت
- ریسک کشور و ثبات بازارها
نرخ بهره خوب و بحرانی
بهترین حالت زمانی است که نرخ بهره واقعی مثبت و در محدوده ۱ تا ۲ درصد باشد. این سطح تعادل ایجاد میکند: سپردهگذار سود میبرد و وامگیرنده هم میتواند برنامهریزی کند. اما اگر نرخ بهره واقعی منفی باشد، مردم پولشان را به سمت بازارهای موازی میبرند. اگر نرخ بهره بیش از حد بالا برود، سرمایهگذاری افت میکند و رشد اقتصادی ضربه میخورد.
رکوردهای تاریخی نرخ بهره
آمریکا اوایل دهه ۱۹۸۰ نرخ بهره را به حدود ۲۰ درصد رساند تا تورم ۱۵ درصدی را مهار کند.
ترکیه در سال ۲۰۲۳ نرخ بهره را تا ۸۵ درصد بالا برد تا تورم ۷۰ درصدی را کنترل کند.
در ایران، نرخ بهره رسمی حدود ۲۳ درصد است اما با تورم بالای ۴۰ درصد، نرخ بهره واقعی به منفی ۲۰ درصد میرسد.

چگونه نرخ بیکاری بر نرخ بهره تأثیر میگذارد؟
رابطه نرخ بیکاری و نرخ بهره در کوتاهمدت
ارتباط نرخ بیکاری و نرخ بهره را معمولاً با منحنی فیلیپس توضیح میدهند. این نظریه میگوید در کوتاهمدت، بین نرخ بیکاری و تورم رابطهای معکوس وجود دارد. وقتی نرخ بیکاری کاهش مییابد و بازار کار داغ میشود، کارفرمایان برای جذب نیروی کار ناچارند دستمزدها را بالا ببرند. رشد دستمزدها به افزایش هزینه تولید و در نهایت تورم منجر میشود. بانک مرکزی در واکنش به این شرایط برای مهار تورم، نرخ بهره را افزایش میدهد.
“قانون اوکان: مشاهدات اقتصادی نشان میدهد که افزایش اشتغال اغلب با افزایش تولید ناخالص داخلی (GDP) همراه است. –Investopedia ”
بیکاری بالا و سیاستهای انبساطی
در مقابل، زمانی که نرخ بیکاری افزایش مییابد، تقاضای مصرفی کاهش پیدا میکند، دستمزدها ثابت میمانند یا حتی افت میکنند و فشار تورمی از بین میرود. در چنین شرایطی بانک مرکزی برای تحریک اقتصاد و کاهش بیکاری نرخ بهره را پایین میآورد تا وامگیری و سرمایهگذاری بیشتر شود. نمونه روشن آن سال ۲۰۲۰ در آمریکاست؛ وقتی کرونا باعث جهش نرخ بیکاری به بیش از ۱۴ درصد شد، فدرال رزرو نرخ بهره را به نزدیک صفر رساند.
تجربه ایران در رابطه بیکاری و نرخ بهره
در ایران، این رابطه پیچیدهتر است. نرخ بیکاری رسمی بالاست، اما به دلیل تورم ساختاری و رشد نقدینگی، بانک مرکزی نمیتواند صرفاً با کاهش نرخ بهره از بیکاری بکاهد. نرخ بهره پایینتر در شرایط تورم بالا، تنها باعث تشدید خروج سرمایه از سیستم بانکی و فشار بیشتر بر بازار ارز و کالا میشود. بنابراین در ایران، برخلاف اقتصادهای توسعهیافته، رابطه بیکاری و نرخ بهره همیشه آنطور که نظریهها میگویند عمل نمیکند.
چگونه تورم بر نرخ بهره اثر میگذارد؟
تورم بالا و سیاستهای انقباضی
تورم شاید مهمترین عامل در تعیین نرخ بهره باشد. وقتی تورم از سطح هدف بانک مرکزی بالاتر میرود، نرخ بهره واقعی منفی میشود و سپردهگذاری در بانک صرفه خود را از دست میدهد. مردم پول خود را از بانک بیرون میکشند و به بازارهایی مثل ارز و نماد طلا میبرند. بانک مرکزی برای جلوگیری از این وضعیت ناچار است نرخ بهره را افزایش دهد. افزایش نرخ بهره تقاضای کل را کاهش میدهد و به مرور فشار تورمی کمتر میشود. نمونه بارز این سیاست را میتوان در آمریکا در سال ۲۰۲۲ دید، زمانی که تورم به ۹ درصد رسید و فدرال رزرو طی مدت کوتاهی نرخ بهره را از نزدیک صفر به بالای ۵ درصد افزایش داد.
“تورم در هر زمان و در هر مکان، پدیدهای پولی است؛ به این معنا که تنها وقتی عرضه پول سریعتر از تولید افزایش یابد، تورم رخ میدهد.-میلتون فریدمن”
این دیدگاه تأکید میکند که ریشه اصلی تورم، رشد بیشازحد نقدینگی در مقایسه با تولید است؛ عاملی که سیاستگذاران پولی باید برای آن تدابیر جدی بیندیشند.
تورم پایین و سیاستهای انبساطی
اما زمانی که تورم پایین یا حتی منفی است، بانک مرکزی عکس این سیاست را اجرا میکند. نرخ بهره کاهش پیدا میکند تا مردم به جای نگهداری پول، آن را خرج کنند و اقتصاد از رکود خارج شود. تجربه ژاپن در دهه ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ مثال واضحی است. بانک مرکزی ژاپن برای سالها نرخ بهره را نزدیک صفر نگه داشت تا از دام رکود و تورم منفی خارج شود.
ایران و چالش نرخ بهره واقعی منفی
در ایران تورم بالای ۴۰ درصد و نرخ بهره اسمی حدود ۲۳ درصد باعث شده نرخ بهره واقعی نزدیک منفی ۲۰ درصد باشد. در این شرایط، حتی اگر نرخ بهره رسمی افزایش یابد، تا زمانی که تورم مهار نشود، تأثیر چندانی بر جذابیت سپردهگذاری ندارد. نتیجه آن هجوم نقدینگی به بازارهای موازی و تداوم چرخه تورم است.

تعامل همزمان بیکاری، تورم و رشد اقتصادی در تعیین نرخ بهره
سهضلعی اقتصاد کلان
برای درک بهتر تصمیمگیری بانکهای مرکزی باید این سه شاخص را همزمان دید: نرخ بیکاری، نرخ تورم و رشد اقتصادی. نرخ بهره نقطه تعادلی است که بین این سه متغیر تعیین میشود. اگر رشد اقتصادی سریع باشد و بیکاری پایین، احتمال افزایش تورم بالاست و نرخ بهره باید افزایش یابد. اگر اقتصاد در رکود باشد و بیکاری بالا برود، نرخ بهره کاهش پیدا میکند.
وضعیتهای بحرانی
در برخی شرایط خاص، این تعادل از بین میرود. رکود تورمی (Stagflation) نمونهای از این وضعیت است؛ زمانی که تورم بالا و بیکاری همزمان زیاد است. در این شرایط، بانک مرکزی با یک معضل جدی مواجه میشود چون هر تصمیمی میتواند به وخامت یکی از شاخصها منجر شود. دهه ۱۹۷۰ آمریکا و شوک نفتی نمونه کلاسیک رکود تورمی بود. از سوی دیگر، زمانی که اقتصاد بیش از حد سریع رشد میکند، با پدیده «داغ شدن اقتصاد» مواجه میشویم که در آن تورم بالا میرود و بانک مرکزی مجبور میشود با نرخ بهره بالا جلوی آن را بگیرد.
جدول مقایسه شاخص نرخ بیکاری، تورم، و بهره ایران، آمریکا و اروپا در سال ۲۰۲۵
| شاخصها (۲۰۲۵) | آمریکا | اروپا (منطقه یورو) | ایران |
| نرخ بیکاری | ۴.۳٪ | ۶٪ | ۹-۱۰٪ |
| نرخ تورم | ۲.۹٪ | ۲٪ | ۴۲٪ |
| نرخ بهره اسمی | ۴.۱٪ | ۲.۱٪ | ۲۳٪ |
| نرخ بهره واقعی | ۱.۲٪+ | ۰.۱٪+ | ۱۹٪– |
این مقایسه به خوبی نشان میدهد چرا کشورها سیاستهای متفاوتی در قبال نرخ بهره اتخاذ میکنند. آمریکا با نرخ بهره واقعی مثبت توانسته ارزش دلار را حفظ کند و کنترل مناسبی بر تورم داشته باشد. اروپا در وضعیتی متعادل اما شکننده است. ایران اما با نرخ بهره واقعی به شدت منفی، در موقعیتی قرار دارد که سپردهگذاری بانکی جذابیتی ندارد و نقدینگی دائماً به سمت بازارهای پرریسکتر حرکت میکند.
سوالات متداول نرخ بهره
۱. رابطه نرخ بهره با تورم چیست؟
وقتی تورم بالا میرود، بانک مرکزی برای مهار آن نرخ بهره را افزایش میدهد. نرخ بهره بالاتر باعث میشود تقاضا کاهش یابد و فشار قیمتی کم شود. برعکس، در شرایط تورم پایین یا تورم منفی، نرخ بهره کاهش مییابد تا مصرف و سرمایهگذاری تحریک شود.
۲. چرا نرخ بیکاری بر نرخ بهره تأثیر میگذارد؟
نرخ بیکاری بالا به معنای رکود اقتصادی و کاهش مصرف است. بانک مرکزی برای مقابله با این شرایط معمولاً نرخ بهره را پایین میآورد. در مقابل، بیکاری پایین و بازار کار داغ میتواند دستمزدها و تورم را افزایش دهد و باعث بالا رفتن نرخ بهره شود.
۳. نرخ بهره واقعی چیست و چرا برای سرمایهگذاران مهم است؟
نرخ بهره واقعی برابر است با نرخ بهره اسمی منهای نرخ تورم. اگر این نرخ مثبت باشد، سپردهگذاری در بانک ارزش دارد. اما اگر منفی باشد، مانند شرایط ایران، سرمایهها به سمت بازارهایی مثل دلار، طلا و مسکن حرکت میکنند.
۴. وضعیت نرخ بهره، تورم و بیکاری در ایران، آمریکا و اروپا چگونه است؟
در سال ۲۰۲۵، آمریکا با نرخ بهره واقعی مثبت حدود ۱.۲+٪ و تورم کنترلشده ۲.۹٪ توانسته ثبات داشته باشد. اروپا در سطح تعادلی نزدیک صفر است. ایران اما با تورم بالای ۴۰٪ و نرخ بهره واقعی منفی ۱۹٪ در شرایطی قرار دارد که سپردهگذاری بانکی جذاب نیست و نقدینگی بیشتر به سمت بازارهای موازی میرود.
۵. چرا شناخت رابطه نرخ بهره، تورم و نرخ بیکاری برای معاملهگران فارکس مهم است؟
زیرا تغییرات نرخ بهره مستقیماً روی ارزش ارزها اثر میگذارد. وقتی نرخ بهره بالا برود، معمولاً ارز قویتر میشود. بنابراین درک ارتباط این سه شاخص به معاملهگران فارکس کمک میکند تصمیمات دقیقتری برای خرید یا فروش ارزها بگیرند.
نتیجهگیری
آنچه از بررسی نرخ بیکاری، تورم و نرخ بهره به دست میآید، این است که هیچکدام از این شاخصها را نمیتوان بهصورت جداگانه تحلیل کرد. تورم بالا به معنای افزایش نرخ بهره است، بیکاری بالا فشار برای کاهش نرخ بهره ایجاد میکند و رشد اقتصادی جهت حرکت این دو را تعیین میکند. بانکهای مرکزی همواره در تلاشاند نقطهای از تعادل را پیدا کنند که در آن تورم نزدیک به ۲ درصد باشد، نرخ بیکاری در سطح طبیعی ۴ تا ۵ درصد قرار گیرد و رشد اقتصادی پایدار حفظ شود.
برای سرمایهگذاران بازارهای مالی و فعالان فارکس، شناخت این روابط اهمیت حیاتی دارد. تغییرات نرخ بهره نهتنها بر ارزش ارزها بلکه بر قیمت طلا، اوراق و حتی بازار سهام اثر مستقیم میگذارد. در ایران به دلیل نرخ بهره واقعی منفی، سرمایهها بیشتر به سمت بازارهایی مانند دلار و طلا حرکت میکنند. در مقابل، در آمریکا و اروپا با وجود تفاوتهای ساختاری، سیاستگذاران موفق شدهاند نرخ بهره واقعی را مثبت یا نزدیک صفر نگه دارند و ثبات بیشتری ایجاد کنند.
بنابراین اگر میخواهیم آینده بازارها را درک کنیم، نباید تنها به یک شاخص بسنده کنیم. با بررسی همزمان نرخ بیکاری، تورم و نرخ بهره میتوان تصویری کامل از وضعیت اقتصاد به دست آورد و تصمیمات سرمایهگذاری هوشمندانهتری گرفت.
این مقاله توسط تیم تحلیلی و پژوهشی شرکت حسنیکال تهیه و تدوین شده است. هدف ما ارائه تحلیل فارکس جامع و کاربردی برای فعالان بازارهای مالی و سرمایهگذاران است. لازم به ذکر است مطالب این مقاله صرفاً جنبه تحلیلی و آموزشی دارد و نباید بهعنوان توصیه یا سیگنال سرمایهگذاری در نظر گرفته شود. تصمیمگیری نهایی در هرگونه سرمایهگذاری بر عهده خود مخاطب است.
سؤالات متداول
هر آنچه که باید در مورد محصول بدانید.



