مدلها و الگوهای تحلیلی در تحلیل تکنیکال به هیچ علم خاصی محدود نمیشوند و تنها نتیجهٔ اتفاقات و حالات پرتکرار هستند. همین امر میتواند یکی از دلایل سختی در استفاده از الگوها برای به کارگیری در معاملات باشد. در این زمینه، ریچارد شاباکر، بنیانگذار الگوهای قیمتی، چنین بیان میکند:
“علم بررسی نمودارها، فقط به خاطر سپردن الگوهای مشخص نیست. نمودار هر ابزار معاملاتی، شامل تعداد بیشماری از الگوهای قیمتی است و تحلیل صحیح نمودارها، نیازمند تداوم مطالعه، شناخت نقاط کلیدی بازار با استفاده از علم تکنیکال، تجربه بالا، درک شرایط بنیادی و تحلیل صحیح الگوهاست.”
ولی باید در نظر داشت که علم استفاده از الگوها چندان آسان نیست؛ زیرا الگوهای قیمتی تحت تأثیر تمایلات و دیدگاههای هر شخص، دچار تغییر میشوند. معمولاً با استفاده از دیگر جنبههای تکنیکال، مانند وجود قوانین مشخصی که در تعیین الگوها وجود دارد، فاصلهٔ تفاوت بین دیدگاههای افراد کاهش پیدا میکند. اما هیچگاه دو الگوی کاملاً یکسان مشاهده نمیشود. در ادامه، قوانین تشخیص، شناسایی و معامله با الگوهای پرکاربرد را بررسی میکنیم.
دو اصل اساسی تحلیل تکنیکال روند دار بودن قیمت و تکرار گذشته در بازار هستند. اصل اول، یعنی روند دار بودن بازار، نشان از انتقال قدرت بین خریداران و فروشندگان دارد. در محدودهای که این انتقال قدرت یا تغییر روند شکل میگیرد، الگوهای قیمتی پدیدار میشوند و طبق اصل دوم، الگوهای غالب بازار، تکرار میشوند.
الگو های قیمتی به دو گروه اصلی تقسیم می شوند:
1. الگوهای برگشتی
2. الگوهای ادامه دهنده
الگوهای برگشتی:
الگوهای برگشتی زمانی شکل میگیرند که خریداران یا فروشندگان قدرت خود را برای ادامه روند فعلی بازار از دست میدهند و تغییر روند ایجاد میشود. به طور ساده، در زمانی که الگوهای برگشتی شکل میگیرند، روند بازار در جهت مخالف روند قبلی خود تغییر میکند. به عنوان مثال، در صورتی که در یک بازار صعودی یک الگوی برگشتی شناسایی شود، ممکن است سرمایهگذاران تصمیم بگیرند که موقتاً از خرید کاسته و به فروش بپردازند یا حتی به صورت کلی از بازار خارج شوند. از طرف دیگر، در صورتی که یک الگوی برگشتی در بازار نزولی شناسایی شود، سرمایهگذاران ممکن است به جای فروش، در صورتی که مطمئن باشند بازار مسیر صعودی در پیش خواهد گرفت، به خرید بپردازند. در کل، تشخیص الگوهای برگشتی و صحت پیشبینی آنها نیازمند تجربه و تحلیل دقیق تحلیلگران و سرمایهگذاران می باشد.
الگوهای ادامه دهنده:
الگوهای ادامهدهنده زمانی شکل میگیرند که قدرت خریداران و فروشندگان به یکدیگر نزدیک میشود و تغییر روند قیمت به صورت موقتی و با تشکیل پیوتهای کوچک یا مینور اتفاق میافتد. پس از تشکیل الگوهای ادامهدهنده، قیمت روند خود را ادامه میدهد. به عنوان مثال، اگر روند قیمت نزولی باشد و در این میان الگوی ادامهدهندهای شکل گیرد، پس از تشکیل الگو، روند نزولی همچنان ادامه خواهد داشت. در عین حال، اگر روند قیمت صعودی باشد و الگوی ادامهدهندهای شکل گیرد، پس از تشکیل الگو، روند صعودی ادامه پیدا خواهد کرد. الگوهای ادامهدهنده به طور معمول در بازارهایی که دارای تقاضای بالا یا عرضه کم هستند، شکل میگیرند. همچنین، این الگوها معمولاً نشاندهنده ادامهی روند قبلی هستند، اما در برخی موارد ممکن است به عنوان نشانهای برای شروع روند قیمتی جدید نیز شناخته شوند.
قبل از ورود به بخش بررسی انواع الگوها، بهتر است این نکته را ذکر کنیم که الگوهایی که در انتهای روند تشکیل میشوند، لزوماً برگشتی یا ادامهدهنده نیستند. در نتیجه، بعضی اوقات الگوهای قیمتی میتوانند هم ماهیت ادامهدهنده و هم ماهیت برگشتی داشته باشند. دلیل این امر آن است که بعضی از الگوهای برگشتی و ادامهدهنده، ظاهری یکسان دارند و تنها روند حرکتی قیمت بعد از آن الگو میتواند تعیین کند که آن الگو دقیقاً از کدام نوع بوده است. معمولاً در این شرایط، معاملهگران برای اینکه ریسک را به حداقل برسانند، از سایر اطلاعات قیمتی استفاده میکنند.
الگو های برگشتی (Reversal Patterns):
در تحلیل تکنیکال، الگوهای برگشتی به الگوهایی اطلاق میشوند که پس از اتمام یک روند قیمتی، نشاندهنده تغییر جهت قیمت هستند. این الگوها میتوانند برای پیشبینی تغییر روند قیمت و در نتیجه ورود یا خروج از بازار مفید باشند. برخی از انواع الگوهای برگشتی عبارتند از:
سقف دوقلو:
این الگو در هر سه نوع نمودار شمعی، خطی و میلهای قابل مشاهده است. نکتهای که باید به آن توجه داشته باشید آن است که نامگذاری الگوها از شماتیک آن الگو گرفته شده است. همانطور که مشخص است، الگوی سقف دوقلو از دو سقف تقریباً همتراز و یک کف تشکیل شده است. این الگو در انتهای یک روند صعودی به وجود میآید که در شکل زیر نشان داده شده است.
نحوه ی تشکیل:
این الگو معمولاً باعث تغییر روند بازار به صورت میانمدت میشود و به ندرت باعث تغییر روند به صورت بلندمدت می شود. همانند سایر الگوهای برگشتی دیگر، این الگو نیز مستلزم وجود روند قبل از خود است. در بالاترین محدوده روند صعودی، سقف اول تشکیل میشود. سپس کفی را تشکیل می دهد که معمولاً بین 10 تا 20 درصد کل روند قبلی خود را اصلاح میکند. بیشتر اوقات ممکن است این کف از لحاظ زمانی طولانی شود و تعداد کندلهای بیشتری، کف را تشکیل دهند. پس از کف، مجدداً سقفی دیگر ایجاد میشود که آن سقف حداکثر تا محدوده سقف اول صعود میکند و سطح قیمتی سقف اول برای سقف دوم مانند یک سطح مقاومتی عمل میکند. پس از تشکیل سقف دوم، قیمت با نزول شدیدی همراه میشود و این ریزش میتواند این الگو را تأیید کند. این تأیید زمانی رخ میدهد که سطح حمایتی به طور کامل شکسته شود. یعنی شکسته شدن آن همراه با شیب مناسب باشد و سطح حمایتی ما تبدیل به مقاومت شود. باید در نظر داشته باشید، سطح حمایتی که باید شکسته شود، همان سطح قیمتی است که کف الگو به آن واکنش داده است. اولین هدف قیمتی پس از تأیید شکست حمایت، به اندازهی فاصلهی T1 است. در شکل زیر هم مثالی از نمودار برای این الگو مشخص شده است.
کف دوقلو:
این الگو در هر سه نوع نمودار شمعی، خطی و میلهای قابل مشاهده است. با این تفاوت که این الگو در انتهای روند نزولی تشکیل میشود. این الگو از دو کف تقریباً همتراز و یک سقف تشکیل شده است که در شکل زیر شماتیک کلی این الگو را می بینیم.
نحوه ی تشکیل:
این الگو همانند الگوی سقف دوقلو، معمولاً باعث تغییر روند بازار به صورت میانمدت میشود و بهندرت دیده شده است که این الگو باعث تغییر روند به صورت بلندمدت شود. ممکن است در روندهای نزولی این الگو را زیاد مشاهده کنید، اما باید توجه داشته باشید که تا زمان شکست کامل محدودهی مقاومت، نمیتوان این الگو را تأیید کرد. این الگو در انتهای یک روند نزولی تشکیل میشود، پس ابتدا باید یک روند نزولی قبل از آن مشاهده شود. سپس پایینترین کفی که تشکیل میشود، کف اول الگوی ماست. پس از آن، قیمت تغییر روند داده و سقفی را می سازد که این سقف معمولاً بین 10 تا 20 درصد از روند نزولی قبل را اصلاح میکند. این اصلاح قیمتی باعث کاهش حجم معاملات میشود و همین امر موجب طولانیتر شدن زمان ایجاد سقف میگردد. پس از آن، کف دوم ایجاد می شود که حداکثر تا محدوده قیمتی کف اول نزول میکند و به ناحیهی حمایتی که کف اول تشکیل داده است واکنش نشان میدهد و با یک حرکت صعودی، مقاومتی که سقف الگو ساخته بود را میشکند. پس از شکست کامل، ممکن است به آن سطح واکنش داده (تبدیل مقاومت به حمایت) و حداقل به اندازهی فاصلهی قیمتی دو کف تا سقف که با T1 در عکس بالا مشخص شده است، حرکت کند. در شکل زیر هم مثال این الگو آورده شده است.
الگوی سر و شانه سقف:
این الگو، همانند الگوهای قبلی در انواع نمودارهای شمعی، خطی و میلهای قابل مشاهده است. این الگو در انتهای روند صعودی تشکیل میشود و به عنوان یک الگوی برگشتی، موجب تغییر روند در نمودار میگردد. این الگو شامل سه سقف و دو کف است. سقف اول “شانه چپ” نامیده میشود و سقف وسط که بلندترین سقف است “سر” نام دارد. سقف بعدی “شانه راست” نامیده میشود و این دو شانه تقریباً همسطح هستند. بعد از شانه چپ و سر، دو کف تشکیل میشود که با اتصال این دو کف به یکدیگر، میتوان خط گردن این الگو را رسم کرد. در شکل زیر شماتیک این الگو را میتوانید مشاهده کنید.
نحوه ی تشکیل:
این الگو نیز در انتهای یک روند صعودی تشکیل میشود و وجود روند قبلی مانند هر الگوی بازگشتی دیگر اهمیت دارد. اولین سقفی که در انتهای روند صعودی ایجاد میشود، شانهی چپ الگو را تشکیل میدهد. پس از شانهی چپ، روند با نزول همراه میشود که در اکثر اوقات این نزول خط روند قبلی را نمیشکند و کف اول را می سازد. پس از آن، قیمت سقف بالاتر از شانهی چپ ایجاد میکند که سر نام دارد. پس از آن، قیمت مجدداً با کاهش همراه میشود که معمولاً آن نزول همتراز با کف اول است و کف دوم را ایجاد میکند. از اتصال کف اول و کف دوم، خطی ایجاد میشود به نام خط گردن. اگر خط گردن دارای شیب نزولی باشد، نشان از فشار فروش بیشتر نسبت به شیب صفر یا شیب مثبت است. پس از کف دوم، قیمت مجدداً صعودی میشود که معمولاً این صعود همتراز با سطح شانهی چپ است و از سر الگو پایینتر است که شانهی راست را تشکیل میدهد. پس از تشکیل شانهی راست، شکسته شدن خط گردن میتواند الگو را کامل کند. پس از شکست خط گردن، این سطح میتواند تبدیل به سطح مقاومت شود و بازگشت مجدد به خط گردن را میتوان یک پولبک به سطح مقاومتی در نظر گرفت. در بعضی اوقات نیز قیمت بدون برگشت و پولبک به خط گردن میتواند روند نزولی را ادامه دهد. اولین هدف قیمتی به اندازهی فاصلهی قیمتی خط گردن تا سر الگو است که در شکل قبل با حرف T1 نمایش داده شده است. در شکل زیر نیز مثالی از این الگو را در نمودار مشاهده میکنید.
الگو سر و شانه کف:
این الگو به دلیل اینکه زیرمجموعهی الگوهای بازگشتی است، برای به وجود آمدن نیازمند روند قبل از خود است و روند قبلی نیز باید روند نزولی باشد. این الگو شامل سه کف و دو سقف است. کف اول شانهی چپ نام دارد و کف بعدی شانهی راست و کف میانی سر نامیده میشود. عمیقترین کف در این الگو سر می باشد و به دلیل همتراز بودن شانهی چپ و راست، در بیشتر مواقع این دو کف از عمق یکسانی برخوردار هستند. پس از شانهی چپ و سر، دو سقف تشکیل میشود که در بیشتر مواقع همتراز هستند و از اتصال آن دو به یکدیگر، میتوان خط گردن را مشخص کرد.
نحوه ی تشکیل:
اولین کفی که تشکیل میشود، شانهی چپ الگو است و پس از آن با حرکتی صعودی، سقف اول را ایجاد می کند. نکتهای که باید در این قسمت به آن توجه کرد این است که معمولاً سقف اول، خط روند نزولی بازار را قطع نمیکند و پس از تشکیل سقف دوم، خط روند قبلی بازار شکسته میشود. پس از تشکیل سقف اول، بازار کف عمیقتری را تشکیل میدهد که به آن سر میگوییم. بازار مجدداً با حرکتی صعودی، سقف دوم را می سازد که معمولاً سقف دوم و سقف اول همتراز هستند و با اتصال سقف اول و سقف دوم میتوانیم خط گردن را مشخص کنیم. آخرین کف در این الگو که معمولاً با شانهی چپ همتراز است، شانهی راست نامیده میشود. پس از شانهی راست، بازار با شکست خط گردن حداقل به اندازهی هدف T1 که مشخص شده است، انتظار میرود که صعود کند. در شکل زیر نیز، میتوانید مثالی از این الگو را مشاهده کنید.
الگو کف مدور:
الگوی برگشتی کف مدور یا کف گرد، الگویی است که بهترین کاربرد را در نمودارهای بلندمدت دارد و معمولاً در نمودارهای هفتگی و روزانه مشاهده میشود. به دلیل اینکه اندازهی این الگو بزرگ است، مشاهدهی آن روی نمودارها از سایر الگوها راحتتر می باشد. در این الگو، شاهد یک روند نزولی و تشکیل یک کف و یک روند صعودی و شکست خط مقاومت الگو هستیم.
نحوه ی تشکیل :
در این الگو، همانطور که از نام آن مشخص است، روند قبلی آن نزولی است. پس از روند قبلی، مجدداً شاهد روند نزولی هستیم که این کاهش ممکن است به شکل سقفها و کفهای پایینتر باشد یا به صورت خطی قیمت دچار ریزش شود. در انتهای این حرکت نزولی، کف الگو تشکیل میشود که در بیشتر مواقع کف این الگو به شکل حرف انگلیسی “U” است و نوک تیزی ندارد. در بیشتر مواقع، مدت زمان شکلگیری نیمهی اول الگو با نیمهی دوم آن برابر است. زمانی که قیمت به سطح ابتدای روند نزولی نیمهی اول الگو رسید، با شکست آن سطح، ماهیت آن را از مقاومت به حمایت تغییر میدهد. اما در بیشتر مواقع در الگوی کف مدور، بازار کمتر سطح شکسته شده را مجدداً تست میکند. اولین هدف قیمتی برای این الگو برابر است با فاصلهی کف الگو و سطح مقاومتی آن که در شکل زیر با نام T1 مشخص شده است.
الگوی سقف مدور:
این الگو همانند الگوی کف مدور، بهترین کاربرد را در نمودارهای بلندمدت دارد. در این الگو، ابتدا شاهد روند صعودی هستیم و سپس، سقف الگو شکل میگیرد. در نهایت، روند نزولی نیز رخ میدهد و با شکست خط حمایت و تبدیل آن به مقاومت، سطح مقاومتی شکل میگیرد و الگو کامل میشود. به دلیل مدت زمان طولانی تشکیل این الگو و همچنین اندازه بزرگ آن، تشخیص آن روی نمودار سادهتر است.
نحوه تشکیل:
در هنگام تشکیل نیمهی اول الگو، همانند روند قبلی بازار، روند صعودی شکل میگیرد. پس از صعود قیمت، سقف الگو تشکیل میشود که معمولاً به شکل برعکس حرف انگلیسی “U” است. پس از تشکیل سقف الگو، نیمی از آن شکل گرفته است و قیمت دچار روند نزولی میشود که این روند تا سطح حمایتی پیش میرود. پس از شکست سطح حمایتی، الگو کامل میشود و سطح حمایتی به مقاومت تبدیل میشود. در بیشتر مواقع پس از شکست، قیمت سطح شکسته شده را تست نمیکند (پولبک به سطح شکسته شده ندارد) و اولین هدف قیمتی نیز به اندازهی فاصلهی سقف الگو تا سطح حمایتی است. این هدف قیمتی در شکل زیر با حرف T1 مشخص شده است.
الگوی گوه ی کاهشی:
این الگو یک الگوی برگشتی است که در انتهای یک روند نزولی و در راستای ادامه روند نزولی پیشین شکل میگیرد. همانطور که از دسته و نام آن مشخص است، در انتهای روند نزولی، حرکت قیمت به شکل یک قوس در امتداد روند در میآید و در نهایت، از ضلع بالایی الگو شکسته میشود و روند صعودی به خود میگیرد.
نحوه تشکیل:
در انتهای روند نزولی، حرکت قیمت یک مخروط با شیب منفی شکل میدهد که در آن سقفها و کفها همگرا هستند و با پیشروی بیشتر به یکدیگر نزدیک میشوند. در این الگو، یک خط مقاومت بالایی و یک خط حمایت پایینی وجود دارد. برای تشکیل خط مقاومت بالایی، حداقل به دو نقطه نیاز داریم که با افزایش تعداد نقاط، ارزش آن بیشتر میشود. سقفهای جدید باید از سقفهای قبلی پایینتر باشند. برای خط حمایت پایینی نیز همینطور است و کفهای قیمت باید پایینتر از کفهای قبلی باشند. با ترسیم این دو خط، شاهد هستیم که خط بالایی و پایینی همگرا هستند و یک مخروط شکل میدهند. این شماتیک نشاندهنده کاهش فشار فروش است. تکامل این الگو با شکست خط مقاومت بالایی انجام میپذیرد. برای ورود به معامله، بهتر است که پیش از شکستن ناحیه مقاومتی تشکیل شده توسط سقف قبلی، خط مقاومت بالایی شکسته شود و سپس با کاهش ریسک، وارد معامله شویم.
الگوی گوه ی افزایشی:
این الگو یک الگوی برگشتی نزولی است که در انتهای یک روند صعودی و در راستای روند قبلی شکل میگیرد. این الگو همانند الگوی گوه کاهشی، از اتصال سقف و کف با دو خط حمایت پایینی و بالایی تشکیل میشود و این دو خط نسبت به یکدیگر همگرا هستند.
نحوه تشکیل:
در انتهای روند صعودی، حرکت قیمت یک مخروط با شیب مثبت (در راستای روند صعودی) تشکیل میدهد. خط مقاومت بالایی و حمایت پایینی نسبت به یکدیگر همگرا هستند و به هم نزدیک میشوند. این بدین معنا است که با پیشروی فاصلهی سقفها و کفها ، نسبت به هم کمتر میشود. در نهایت، قیمت از خط حمایت پایینی عبور میکند و آن را میشکند که در این جا میتوانیم الگو را تکمیل شده اعلام کنیم. برای استفادهی مطمئنتر از حرکت قیمت پس از تشکیل این الگو، میتوانیم منتظر شکسته شدن ناحیهی حمایت ساخته شده توسط کف قبلی باشیم.
الگوی مثلث معکوس کف:
این الگو یک شکلی از تحکیم قیمت است که شماتیک کلی آن را در تصویر زیر مشاهده میکنید. همانطور که از نام این الگو مشخص است، این الگو همانند یک الگوی مثلث متقارن است که معکوس شده و در ابتدا راس مثلث تشکیل میشود (البته این الگو بسیار نادرتر از سایر مثلثها میباشد). این الگو را به عنوان یک الگوی برگشتی میشناسند. لازم است بدانید که عموماً این الگو باعث برگشت روند میشود، اما در برخی مواقع ممکن است روند پس از این الگو ادامه پیدا کند. بنابراین، در زمان دیدن این الگو، باید با احتمال بیشتر به برگشت روند فکر کنیم.
این الگو ممکن است به شکل مثلث های قائم الزاویه ی معکوس نیز دیده شود.
نحوه تشکیل :
نحوهی تشکیل این الگو به این صورت است که در ابتدا یک روند نزولی را شاهد هستیم و سپس قیمت در بازهی کوچکی نوسان میکند. به مرور، بازهی نوسان قیمت در بین دو خط واگرا افزایش پیدا میکند. یعنی همانطور که در مثال شماتیکی بالا و همچنین در مثال زیر میبینید، قیمت هر کف جدید نسبت به کف قبلی پایینتر است و همچنین قیمت هر سقف جدید نسبت به سقف قبلی بالاتر است. این حرکت ادامه دارد تا اینکه قیمت از خط مقاومتی بالا عبور میکند و آن را میشکند. در این نقطه، روند نزولی به پایان میرسد و حرکتی صعودی آغاز میشود.
الگوی مثلث معکوس سقف:
در شکل زیر، شماتیک این الگو را مشاهده میکنیم. همانطور که میبینید، این الگو یک الگوی مثلث متقارن معکوس است. شماتیک کلی این الگو با الگوی مثلث معکوس کف تفاوتی ندارد. تفاوت این دو الگو در این است که در الگوی مثلث معکوس کف، روند پیشین نزولی است و پس از الگو روند صعودی میشود. در مقابل، در الگوی مثلث معکوس سقف، روند پیشین صعودی است و پس از الگو شاهد روند نزولی هستیم. این الگو عموماً باعث برگشت روند میشود، اما باید با احتمال کمتر به ادامه روند پیشین فکر کنیم.
نحوه تشکیل:
طبق مثال زیر، در ابتدا بازار در حال صعود بوده است. سپس، قیمت پس از رسیدن به سقف آخر، به مرور سقفهای بالاتر و کفهای پایینتری را ثبت کرده است. این روند باعث شکلگیری الگوی مثلث معکوس سقف میشود. اتمام این الگو نیز با شکست سطح پایینی مثلث معکوس رخ میدهد. در این نقطه، بازار بر خلاف روند پیشین خود حرکت خواهد کرد.
الگوی سقف سه قلو:
این الگو، یک الگوی برگشتی نزولی است که در انتهای یک روند صعودی شکل میگیرد. این الگو بر روی نمودارهای خطی، میلهای و کندلی قابل مشاهده است. نام این الگو، به وضوح شکل کلی این الگو را در ذهن ما تداعی میکند. شماتیک این الگو در شکل زیر نشان داده شده است.
نحوه تشکیل:
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، شاهد یک روند صعودی هستیم که در انتهای آن، سقف اول الگو شکل گرفته است. سپس کف اول ایجاد می شود. موقعیت این کف با احتمال بالا میتواند روی سطح حمایتی تشکیل شده توسط آخرین سقف قبل از الگو باشد. این ناحیه را به عنوان ناحیه حمایت الگو میشناسیم. سپس مجدداً سقف دوم در ناحیه سقف اول تشکیل شده است. کف دوم نیز با احتمال بالا همانند کف اول در ناحیه حمایت الگو قرار میگیرد. سپس سقف سوم در ناحیه مقاومت شکل گرفته توسط سقف اول و دوم تشکیل میشود. پس از آن، با شکست خط حمایت الگو توسط قیمت، الگو کامل میشود. این شکست میتواند سیگنال خوبی برای ما به عنوان سیگنال فروش باشد. تارگت یا هدف قیمت پس از شکست خط حمایت، به اندازه فاصلهی خط حمایت تا قله (T1) میباشد.
الگوی کف سه قلو:
این الگو نیز همانند الگوی سقف سه قلو، یک الگوی برگشتی است که در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد. این الگو بر روی نمودارهای خطی، میلهای و کندلی قابل مشاهده است و تمام ویژگیهای الگوی سقف سه قلو را داراست. شکل کلی این الگو نیز در تصویر زیر نمایش داده شده است.
نحوه تشکیل:
همان طور که در شماتیک کلی و مثال زیر مشاهده میکنید، در انتهای روند نزولیِ تشکیل شده، کف اول را میبینیم که در ابتدا برای ما معنی خاصی ندارد. با پیشروی بازار و تشکیل سقف اول و سپس مشاهدهی کف دوم که در ناحیهی کف اول تشکیل شده، ماجرا برای ما جذاب میگردد. سپس سقف دوم در ناحیهی مقاومت و بعد از آن تشکیل کف سوم را شاهد هستیم. بازار با شکست خط مقاومت الگو، اتمام آن را به ما نشان میدهد. این شکست میتواند سیگنال خوبی برای خرید باشد. تارگت قیمت پس از شکسته شدن خط مقاومت، به اندازهی فاصلهی خط مقاومت تا کف الگو (T1) میباشد.
نکتهای که باید به عنوان یک تحلیلگر الگوها در نظر گرفت، این است که الگوی سقف و کف سهقلو ممکن است شبیه به چند الگوی دیگر، مانند الگوی مستطیل باشد. الگوی مستطیل که به عنوان مثال ذکر شد، یک الگوی ادامهدهنده است. در بازار زنده، ما توانایی تشخیص اینکه این الگو سهقلو است یا مستطیل یا … را در زمان تشکیل این الگو نداریم. بنابراین، نباید ذهنیت خاصی داشته باشیم و باید صبر کنیم تا ببینیم قیمت کدام ناحیه را میشکند.
الگوهای ادامه دهنده (Continuation Patterns):
الگوی مثلث متقارن:
این الگو یک الگوی ادامهدهنده است که درون روند شکل میگیرد. این الگو شامل حداقل دو کف کاهشی و دو سقف افزایشی است. به این ترتیب که ابتدا یک روند صعودی یا نزولی شکل میگیرد و سپس این الگو تشکیل میشود و مجدداً همان روند قبلی ادامه مییابد. با اتصال سقفها و کفها به یکدیگر، مثلثی را مشاهده میکنیم که در آن، شیب خط تقارن مثلث حدود صفر می باشد و به صورت افقی و متقارن قرار گرفته است.
نحوه تشکیل:
در ابتدا برای تشکیل این الگو، یک روند صعودی را مشاهده میکنیم که حرکت بازار در آن کند شده است. پس از سقف آخر و سپس تشکیل یک کف (که ممکن است از آخرین کف روند پایینتر باشد)، قیمت یک سقف پایینتر از سقف قبلی را شکل میدهد و سپس یک کف بالاتر از کف قبلی را مشاهده میکنیم. این حرکت به همین شکل ادامه مییابد تا قیمت از ضلع بالایی مثلث عبور کند و موجب شکست آن خط شود. شکست ضلع بالایی مثلث میتواند سیگنال معتبری برای خرید باشد. تارگت قیمت پس از شکست، از نقطه شکست به میزان قاعده مثلث است. به عبارت دیگر، به اندازهٔ فاصله اولین نقطه برخورد قیمت با ضلع پایینی.
حال برای روند نزولی به این صورت است که: یک روند نزولی را خواهیم دید که پس از تشکیل کف آخر، یک سقف را تشکیل میدهد که ممکن است از آخرین سقف تشکیل شده در روند نزولی نیز بالاتر برود. سپس یک کف بالاتر از کف قبلی تشکیل میگردد و پس از آن نیز شاهد سقف پایینتر از سقف قبلی هستیم. به این شکل بازهٔ نوسان قیمت کاهش مییابد. این حرکت ادامه مییابد تا اینکه قیمت از ضلع پایینی مثلث عبور کرده و آن را میشکند. این شکست میتواند سیگنال خوبی برای فروش باشد. تارگت قیمت پس از شکست، از نقطهٔ شکست به میزان قاعدهٔ مثلث است، یعنی به اندازهٔ فاصلهٔ اولین نقطهٔ برخورد قیمت با ضلع بالایی.
برای رسم خطوط این الگو حداقل به چهار نقطه نیاز داریم. زیرا این مثلث از دو خط روند تشکیل شده است؛ یکی با شیب صعودی (ضلع پایینی مثلث متقارن) و دیگری با شیب نزولی (ضلع بالایی مثلث متقارن)، که هر خط روند نیازمند حداقل دو نقطه برای ترسیم است. حالت ایدهآل برای رسم این مثلث، داشتن شش نقطه است، بهمعنای داشتن سه نقطه برای ضلع پایینی و سه نقطه برای ضلع بالایی.
فاصلهی زمانی شکست، مهم است. به عبارت دیگر، اگر شکست قبل از نیمهی الگو رخ دهد، به عنوان یک شکست زودهنگام شناخته میشود زیرا الگو ناقص است. اگر شکست در انتهای الگو و در نزدیکی راس مثلث اتفاق بیفتد، به عنوان یک شکست دیرهنگام شناخته میشود و اعتبار آن کاهش مییابد.
الگوی مثلث افزایشی:
این الگو یک الگوی ادامهدهنده است که در روندهای صعودی مشاهده میشود. البته توجه داشته باشید که به صورت خیلی نادر ممکن است در انتهای روند نزولی نیز واقع شود و به عنوان یک الگوی برگشتی عمل کند. اما در اینجا با ماهیت اصلی آن، یعنی ادامهدهنده بودن آن، سروکار داریم. این الگو نشاندهندهی مرحلهی انباشت است، به این معنی که قیمت به احتمال خیلی زیاد از ضلع بالایی مثلث خارج میشود. این الگو از حداقل دو سقف تقریباً همتراز و دو کف افزایشی تشکیل شده است. این الگو به عنوان مثلث قائمالزاویه (راستگوشه) نیز شناخته میشود.
نحوه تشکیل:
همانطور که در تصویر بالا و همچنین در مثال زیر مشاهده میشود، در ابتدا یک روند صعودی را میبینیم. پس از سقف آخر روند صعودی (پیش از الگو)، کفی تشکیل میشود که ممکن است از کف آخر روند صعودی ابتدایی نیز پایینتر باشد. سپس سقف دوم همتراز و یا تقریباً همتراز با سقف اول ساخته میشود. (البته توجه داشته باشید که لزومی ندارد که دقیقاً همتراز باشند و کافی است فاصلهٔ میان دو سقف منطقی باشد.) پس از سقف دوم، یک کف جدید تشکیل میشود که از کف اول بالاتر است. حرکت قیمت به همین ترتیب ادامه مییابد تا اینکه ضلع بالایی توسط قیمت شکسته میشود. این شکست و تبدیل شدن ضلع بالایی مثلث افزایشی از مقاومت به حمایت، میتواند سیگنال خوبی برای خرید باشد. عموماً بعد از شکست ضلع بالایی، قیمت مجدداً به آن سطح برمیگردد و اصطلاحاً پولبک میزند. تارگت اول قیمت پس از شکست، عموماً به اندازهٔ قاعدهٔ مثلث میباشد که در شکل نیز مشخص شده است (T1).
الگوی مثلث کاهشی:
الگوی مثلث کاهشی یک الگوی ادامه دهنده است که عموماً در روند نزولی قرار میگیرد. البته، همانطور که در الگوی مثلث افزایشی گفته شد، در اینجا هم این قاعده وجود دارد که این الگو به صورت نادر ممکن است در انتهای روند صعودی دیده شود و خاصیت برگشتی داشته باشد. در اینجا با ماهیت ادامهدهنده بودن آن سر و کار داریم. این الگو نشاندهندهٔ حالت ادامهدهنده است، بدین معنا که با احتمال بالا قیمت ضلع پایینی مثلث کاهشی را میشکند. این الگو از حداقل دو کف همتراز که خط وصلکنندهٔ آنها به عنوان ضلع پایینی قائمالزاویه است و همچنین دو سقف کاهشی که خط اتصال آنها به عنوان وتر قائمالزاویه میباشد، تشکیل شده است.
نحوه تشکیل :
در ابتدا، یک روند نزولی را مشاهده میکنیم که پس از کف آخر، سقفی را تشکیل میدهد. این سقف ممکن است از سقف آخر روند نیز بالاتر رود. پس از آن، کف بعدی که تقریباً همتراز با کف قبلی است، شکل میگیرد. سقف بعدی نیز پایینتر از سقف قبلی تشکیل میشود و به همین شکل حرکت قیمت ادامه مییابد تا اینکه قیمت ضلع پایینی را که به عنوان یک حمایت عمل میکرد، میشکند و این حمایت را به مقاومت تبدیل میکند. پس از شکست، با احتمال بالا شاهد یک بازگشت به مقاومت یا همان پولبک هستیم. این مورد میتواند سیگنال خوبی برای ریزش بازار باشد. تارگت یا هدف اول قیمت پس از شکست، عموماً به اندازهٔ قاعدهٔ مثلث است که در شکل زیر نیز مشخص شده است (T1).
الگوی پرچم (چهارگوش):
الگوی پرچم در میان روند تشکیل میشود و پس از تشکیل آن، قیمت به روند خود ادامه میدهد. نشانهٔ بارز این الگو، حرکت شارپی در انتهای روند قبل از الگو و حرکت شارپی در ابتدای روند بعد از الگو میباشد.
نحوه تشکیل:
الگوی مذکور از دو بخش تشکیل شده است: میله پرچم و پرچم. حرکت ابتدایی این الگو، یک حرکت سریع است که حتماً باید یک سطح حمایتی یا مقاومتی را شکسته باشد. به این حرکت اولیه، میله پرچم گفته میشود. پس از حرکت اولیه، قیمت بخش پرچم الگو را تشکیل میدهد. پرچم یک مستطیل شیبدار است که شیب آن بر خلاف جهت حرکت اولیه یا همان میله پرچم است. سرعت تشکیل پرچم بالا است. به همین علت، سقف و کفهای قدرتمندی را در حرکت قیمت در میان دو خط موازی پرچم شاهد نمیباشیم و حرکت قیمت نامنظم است.
پرچم سه گوش:
این الگو یک مثلث متقارن با دهانهای باز است. در حقیقت، تفاوت آن با الگوی پرچم در این است که خطوط بالایی و پایینی آن نسبت به یکدیگر همگرا هستند. در ضمن، ممکن است این سؤال برای شما پیش بیاید که آیا الگوی پرچم سه گوش همان الگوی مثلث است؟ پس تفاوت این دو در چیست؟ تفاوت این دو الگو در این است که در الگوی پرچم سه گوش، انتهای حرکت ابتدایی و همچنین ابتدای حرکت بعد از پرچم، حرکتی سریع و ناگهانی است، اما در الگوی مثلث به این شکل نیست.
نحوه تشکیل:
این الگو نیز همانند الگوی پرچم از دو بخش تشکیل شده است: میله پرچم و پرچم. حرکت ابتدایی که یک حرکت سریع است، حتماً باید یک سطح حمایتی یا مقاومتی را شکسته باشد. به این حرکت اولیه، میلهٔ پرچم گفته میشود. بخش پرچم به صورت یک مثلث است که نوسان قیمت رفتهرفته کاهش مییابد و خطوط بالایی و پایینی پرچم نسبت به هم همگرا میشوند.
الگوی سر و شانه ی ادامه دهنده:
این الگو در میانهٔ یک روند شکل میگیرد. این الگو از لحاظ شماتیکی همانند الگوی سر و شانهٔ برگشتی است، با این تفاوت که در الگوی سر و شانهٔ صعودی برگشتی، جهت سر و شانهٔ الگو به سمت بالا است، اما در الگوی سر و شانهٔ صعودی ادامهدهنده، جهت سر و شانهٔ الگو به سمت پایین است. همانطور که در شکل زیر مشاهده میشود، در الگوی سر و شانهٔ نزولی، جهت سر و شانهٔ الگو نیز برعکس الگوی سر و شانهٔ صعودی است. همچنین، میتوان گفت که جهت ورودی در الگوی سر و شانهٔ صعودی ادامهدهنده، صعودی است، اما در الگوی سر و شانهٔ صعودی برگشتی، جهت روند ورودی نزولی است و برعکس.
نحوه تشکیل:
نحوهٔ تشکیل این الگو به این صورت است که در یک روند صعودی، روند به سمت بالا ادامه مییابد یا یک خط روند صعودی شکسته میشود و پس از آن مرحلهٔ استراحت در قالب این الگو شروع میشود. پس از کند شدن روند صعودی یا نزولی، یک کف یا سقف شکل میگیرد. سپس قیمت مجدداً به خط گردن (که در تصویر مشاهده میکنید) بازمیگردد و پس از آن، حرکتی به سمت کف یا سقف مشاهده میشود که حتی ممکن است از کف یا سقف، پیشروی بیشتری داشته باشد. در ادامه، قیمت دوباره به خط گردن بازمیگردد و سپس شانهٔ راست شکل میگیرد. قیمت سپس با شتاب بیشتری به خط گردن حمله کرده و با شکست آن، الگو تکمیل میشود.
الگوی مستطیل:
این الگو که در میانهٔ روند شکل میگیرد، باعث توقف روند و تشکیل یک محدودهٔ بسته و نوسان قیمت در آن میشود. این الگو از حداقل دو سقف و دو کف تشکیل شده است که با اتصال این دو سقف و کف به یکدیگر، دو خط موازی را خواهیم داشت که دو ضلع بالایی و پایینی مستطیل را تشکیل میدهند. نکتهٔ مهمی که باید به آن دقت کنیم این است که نمیتوانیم با قطعیت بگوییم این الگو 100٪ باعث ادامهٔ روند قبلی میشود و باید منتظر باشیم تا الگو با شکست یکی از دو سطح بالایی و پایینی و جهت حرکت روند پس از آن، تکمیل شود.
نحوه تشکیل:
در ابتدا، شاهد یک روند مشخص و واضح هستیم که خیلی طولانی نیست. اگر روند پیشین طولانی باشد، احتمال ادامهٔ آن کاهش مییابد. پس از این روند، دو سقف و دو کف همتراز یا تقریباً همتراز را میبینیم که با اتصال آنها، محدودهٔ بالایی و پایینی مستطیل را بدست میآوریم. سقف و کفسازی به همین شکل ادامه مییابد و هرچه تعداد کف و سقفها بیشتر باشد، اعتبار الگو نیز بیشتر خواهد بود. تا زمانی که قیمت در مستطیل است، نمیتوان با قطعیت جهت شکست را مشخص کرد. این الگو نیز مانند الگوی مثلث متقارن است که جهت شکست در آن نامشخص است و باید منتظر تکمیل شدن الگو با شکست آن باشیم. پس از شکست، میتوانیم با احتمال بالا منتظر برگشت (پولبک) قیمت به سطح شکسته شده باشیم که معمولاً این اتفاق رخ میدهد. تارگت ما بعد از شکست حداقل به اندازهٔ عرض مستطیل در جهت شکست میباشد.
الگوی فنجان دسته دار:
این الگو تنها در روندهای صعودی دیده میشود و نشانه ی خوبی برای ادامهٔ روند پیشین است. نکتهٔ مهمی که باید به آن توجه داشته باشیم این است که الگوی فنجان شبیه به الگوی کف مدور است. با این حال، تفاوت این دو در این است که الگوی کف مدور یک الگوی بازگشتی است، در حالی که الگوی فنجان دستهدار یک الگوی ادامهدهنده است. این بدان معناست که با توجه به روند پیشین، میتوان نوع الگو را برای تأیید ادامهٔ روند قبلی بررسی کرد.
نحوه تشکیل:
همانطور که از نام این الگو نیز میتوان فهمید، این الگو شامل دو مرحلهٔ فنجان و دستهٔ فنجان میباشد. پس از یک روند صعودی، فنجان شکل میگیرد که شبیه به الگوی کف مدور و همچنین شبیه به حرف “U” است. سپس، دستهٔ فنجان پس از فنجان شکل میگیرد و همانطور که در شکل شماتیکی و همچنین در مثال زیر میبینید، ناشی از کاهش قیمت پس از برخورد آن به سطح مقاومت بالای الگو است. این دسته میتواند تا حداکثر یک سوم عمق فنجان باشد که البته هرچه این عمق کمتر باشد، شکست بهتر و با قدرت بیشتری اتفاق میافتد. در نهایت، الگو با شکستن ناحیهٔ مقاومتی تکمیل میشود و قیمت روند صعودی خود را ادامه میدهد. تارگت قیمتی این الگو به اندازهٔ ارتفاع لبه تا کف فنجان، یعنی همان عمق فنجان (T1) است.
هرچه فنجان به اصطلاح تیزتر باشد، اعتبار الگو کاهش مییابد، در حالی که هرچه تیزی آن کمتر باشد، حمایت کف فنجان معتبرتر میگردد و باعث حرکت قویتر قیمت پس از شکست مقاومت میشود.
الگوی کانال قیمتی:
این الگو یک الگوی بسیار ساده است. سقفها و کفهای منظم تشکیل دهنده ی این الگو می باشند. سقفها و کفهای پایینتر برای کانال نزولی و سقفها و کفهای بالاتر برای کانال صعودی هستند. از اتصال سقفها به یکدیگر یک سطح مقاومتی و از اتصال کفها به یکدیگر یک سطح حمایتی را بدست می آید. کانال قیمت صعودی نمایانگر بازار صعودی است و بالعکس، از همین جهت الگوهای ادامهدهنده نامیده میشوند. در هر دو کانال قیمتی صعودی و نزولی، لزوم 100 درصدی بر ادامهدهنده بودن روند وجود ندارد و ممکن است که از خط حمایت یا مقاومت، شکست رخ دهد که میتواند نشانهٔ ادامهٔ روند پیشین و یا همچنین برگشت روند باشد.
نحوه تشکیل:
تشکیل الگو با رسم دو خط انجام میشود که برای هر یک به حداقل دو نقطه نیاز است. به طور کلی، برای رسم یک کانال قیمتی، به چهار نقطه نیاز است. حرکت بین این دو خط ادامه مییابد تا زمانی که شکست از یک سمت کانال اتفاق بیفتد و الگو کامل شود. معمولاً تارگت قیمتی پس از شکست، به اندازهٔ عرض کانال است.
الگوی کنج کاهشی:
الگوی کنج کاهشی به صورت یک مخروط با شیب منفی در روند صعودی قرار میگیرد. در این الگو، سقفها و کفها نسبت به یکدیگر همگرا میشوند و بازه نوسان قیمت به مرور کاهش مییابد. همانطور که در شکل شماتیکی زیر مشاهده می کنید، شیب این الگو بر خلاف شیب روند کلی بازار است. این الگو از لحاظ ظاهری کاملاً شبیه به الگوی گوه کاهشی است، اما تفاوت این دو در این است که الگوی گوه کاهشی یک الگوی برگشتی است، اما الگوی کنج کاهشی یک الگوی ادامهدهنده است. با اندکی دقت نسبت به جمله قبل، میتوان بیان کرد که روند پیشین الگوی کنج کاهشی یک روند صعودی است و خود الگو جهتی بر خلاف روند پیشین خود دارد؛ اما الگوی گوه کاهشی در انتهای یک روند نزولی است و در جهت روند پیشین خود قرار دارد.
نحوه تشکیل:
ابتدا یک روند صعودی شکل میگیرد که در میانهٔ آن، قیمت بر خلاف جهت روند کلی بازار پیشروی میکند. بدین صورت که در ابتدا نوسان قیمت بیشتر است، اما این نوسان به مرور کاهش مییابد. در نهایت، قیمت از بالای خط مقاومتی الگو شکسته شده و الگو تکمیل میشود. عموماً پس از شکست، شاهد بازگشت قیمت به محدودهٔ حمایتی هستیم.
الگوی کنج افزایشی:
این الگو یک مخروط با شیب مثبت است که در روند نزولی قرار میگیرد. همانطور که از نام آن مشخص است، سقفها و کفهای حرکت قیمت نسبت به یکدیگر همگرا می باشند. شیب این الگو مثبت است که برخلاف شیب کلی حرکت بازار می باشد. این الگو از لحاظ ظاهری مشابه الگوی گوه افزایشی است، اما تفاوتهایی دارند: الگوی کنج افزایشی یک الگوی ادامهدهنده است، اما الگوی گوه افزایشی یک الگوی برگشتی محسوب میشود. به بیان دیگر، میتوان گفت که روند پیشین در الگوی کنج افزایشی، روندی نزولی است و جهت حرکت الگو بر خلاف آن می باشد. اما در الگوی گوه افزایشی، الگو در انتهای یک روند صعودی قرار میگیرد که در حقیقت در امتداد روند پیشین خود حرکت میکند. در شکل زیر شماتیک این الگو را مشاهده میکنید.
نحوه تشکیل:
در میانه یک روند نزولی، قیمت با تشکیل این الگو بر خلاف جهت روند پیشین خود حرکت میکند و نوسان حرکت قیمت با گذشت زمان کاهش مییابد. این الگو در نهایت با شکسته شدن سطح پایینی آن کامل شده و قیمت به روند کلی خود که روندی نزولی است، ادامه میدهد.
بدون دیدگاه