کندل استیک چیست؟
نمودار کندل استیک در قرن هفدهم میلادی توسط ژاپنی ها برای معاملات برنج ابداع شد. نمودارهای شمعی دارای اصول و قواعدی به شرح زیر می باشند:
- تحلیل حرکت های قیمتی نسبت به دلایل تشکیل نوسانات قیمت مانند اخبار فاندامنتالی از اهمیت بیشتری برخوردار است.
- تمامی اطلاعات مربوط به آن نماد در قیمتش لحاظ شده است (تحلیل فاندامنتال از اهمیت کمتری برخوردار است).
- بازار از احساسات خریداران و فروشندگان شدیدا تاثیر می پذیرد .
- ارزش واقعی سهام ممکن است با قیمت آن فاصله ی زیادی داشته باشد.
کندل استیک نوعی نمودار قیمت است که در تحلیل تکنیکال به کار میرود. در این نمودار، قیمتهایی که در سشن های معاملاتی طی زمان ثبت میشوند، در یک کندل استیک گنجانده و در کنار یکدیگر قرار می گیرند. این اطلاعات در جهت شناخت سطوح حمایت و مقاومت و همچنین تشخیص الگوهای مختلف برای پیشبینی حرکت آینده قیمت، مورد استفاده معامله گران قرار میگیرند. در کل، هر کندل در نمودار کندل استیک نمایانگر رفتار تمامی معاملهگران در یک بازه زمانی خاص است. این کندلها اطلاعات زیادی ارائه میدهند که گاهی اوقات میتوانند اساس تعیین استراتژی معاملاتی باشند. یکی از کاربردهای اساسی کندلها، نمایش سریع و آسان نوسانات قیمت است. با مشاهده یک کندل، میتوان کل معاملات در یک تایم فریم را تجزیه و تحلیل کرد. کندلها در نمودار قیمت کالاها یا ارزها، تغییرات قیمتی از ابتدای سشن معاملاتی تا پایان آن را نمایش میدهند. همچنین، کندلها ابزار مهمی در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی محسوب میشوند و در شناسایی روند بازار اهمیت دارند. کندل به عنوان جزء اصلی نمودار کندل استیک محسوب می شود. این کندلها همراه یکدیگر تغییرات قیمت را نمایش میدهند و اطلاعات مفیدی در مورد قیمت را به صورت جداگانه برای معاملهگران فراهم میکنند. به طور معمول، تریدرها و سرمایهگذاران از اطلاعات موجود در هر کندل برای شناسایی روند قیمت و پیشبینی حرکت آینده آن استفاده میکنند. کندلها در نمودارهای قیمت با تایم فریمهای مختلف، اطلاعات متفاوتی از قیمت را نمایش میدهند. بنابراین، معاملهگران باید با مفهوم کندل و روش تفسیر اطلاعات آنها به خوبی آشنا باشند.
آرایش نمودارهای کندلی
- بخش توخالی یا تو پر، بدنه نام دارد. در صورت صعودی بودن قیمت، کندل تو خالی (در برخی سایت ها سبز می باشد) خواهد بود. در کندل تو خالی خط پایین بدنه نشانگر قیمت باز شدن و خط بالای بدنه معرف قیمت بسته شدن می باشد. در صورت نزولی بودن قیمت، کندل تو پر خواهد بود. در کندل تو پر خط پایین بدنه نشان دهنده ی قیمت بسته شدن و خط بالایی بدنه نشانگر قیمت باز شدن است. شمع تو خالی یا سفید نشان دهنده ی این است که طی آن دوره ی معاملاتی، بازی در اختیار خریداران بوده است. حال اگر طول بدنه بلند باشد بیانگر قدرت بالای خریداران است. شمع تو پر یا سیاه معرف فشار بیشتر فروشندگان نسبت به خریداران است و اگر طول بدنه زیاد باشد نشانگر قدرت بسیار زیاد فروشندگان می باشد.
- خط بالایی و همچنین پایینی کندل، سایه یا شدو نام دارد. انتهای سایه ی بالایی نشان دهنده ی بالاترین قیمت در آن دوره ی زمانی است. همچنین انتهای سایه ی پایینی معرف پایین ترین قیمت در آن دوره ی معاملاتی می باشد.
منظور از شدو یا سایه در کندل استیک چیست؟
همان طور که می دانید، بخشی از کندل استیک ها، شدو هستند که همان خط بالایی و پایینی کندل است. در اصطلاح زمانی سایه در کندل شکل می گیرد که معامله ای خارج از بازه قیمت باز شدن تا بسته شدن انجام شده باشد. در صورتی که یک کندل سایه ای نداشته باشد، نشان دهنده اطمینان قوی خریداران و یا فروشندگان می باشد. پس وجود یا عدم وجود سایه و حتی محل قرارگیری آن، می تواند نشان دهنده اطلاعات با ارزشی باشد. بلند بودن سایه ی بالایی به معنای سرکوب خریداران توسط فروشندگان می باشد. حال اگر سایه ی پایینی بلند باشد، بیانگر این است که فروشندگان تلاش بسیاری در جهت کاهش قیمت انجام داده اند اما تلاش های آنان نتیجه ای در پی نداشته است.
کاربرد نمودارها و الگوهای کندل استیک
بررسی نمودارهای کندل استیک به ما کمک میکند تا در یک بازه زمانی معین تشخیص دهیم که خریداران بر بازار مسلط بودند یا فروشندگان. خواندن کندل استیکها به ما اجازه میدهد که احساسات غالب بر بازار را شناسایی کرده و با مطالعه این الگوها و نمودارها، حرکت قیمت در آینده را پیشبینی کنیم. مهم است بدانیم که یادگیری خواندن و تحلیل این نمودارها هرگز به ما تضمین نمیدهد که حرکتهای بعدی بازار را ۱۰۰٪ پیشبینی کنیم. اما با استفاده از تحلیلهایمان و ترکیب آنها با الگوهای کندلی، میتوانیم تصمیمات بهتری در خصوص انجام معامله و سرمایهگذاری بگیریم. لازم به ذکر است که پرایس اکشن به معاملهگران اطلاعاتی در مورد روندها و نقاط برگشت بازار ارائه میدهد. با خواندن درست کندلها و ترکیب آن با پرایس اکشن، میتوانیم نقاط مناسب برای ورود و خروج از معامله را پیدا کنیم. اکثر معامله گران معتقدند که الگوهای کندل استیک کاربرد زیادی دارند. فقط با نگاهی به هر یک از بازارهای مالی مانند فارکس و ارزهای دیجیتال، متوجه خواهیم شد که صدها استراتژی معاملاتی بر اساس الگوهای کندل استیک وجود دارد. از سوی دیگر با استفاده از الگوهای کندل استیک می توانند حاشیه امنی در بازار برای خود ایجاد کنند.
آیا کندلاستیکها به تنهایی کافی هستند؟
معامله گرانی که صرفا از الگوهای کندل استیک برای معاملات استفاده می کنند، پس از مشاهده یک روند صعودی که بعد از الگوی چکش صعودی ( پین بار صعودی ) اتفاق افتاده، اعلام می کنند که الگوی کندل استیک چکش همان چیزی است که باعث بالا رفتن قیمت شده است زیرا به آنها اینگونه گفته شده است.
یا زمانی که بازار پس از الگوی ستاره دنباله دار ( پین بار نزولی ) یک روند نزولی را آغاز می کند، می گویند دلیل معکوس شدن روند بازار همان الگوی ستاره دنباله دار می باشد.
حال هنگامی که معاملهگران پین بار نزولی را مشاهده میکنند، انتظار دارند که روند بازار معکوس شود و روند نزولی در پیش بگیرد. بعد از اینکه نسبت به الگوی ظاهر شده هدفی مشخص میکنند و خود را برای ریزش بازار آماده مینمایند، با اتفاقی خلاف تصورات و آموختههای موجود در کتابها و سایتها روبرو می شوند. بازار به جای اینکه تغییر جهت بدهد و حرکت نزولی را شروع کند، به حرکت صعودی خود ادامه می دهد.
هنگامی که پین بار نزولی یا همان ستاره دنباله دار به نتیجه نرسید، معاملهگران دچار شک و تردید در مورد دانستهها و نحوه عملکرد آنها میشوند و حتی گاهی به الگوها شک میکنند و آنها را مقصر می دانند. آنها فکر می کنند که تقصیر خودشان نیست و دلیل موفق نشدن را به عدم کارایی الگو نسبت میدهند. معاملهگران نمیدانند پینبار باعث معکوس شدن بازار نمی شود و این رفتار معاملهگران است که باعث شکلگیری الگوها می گردد و حتی دلیل ظاهر شدن این الگوها با هم یکسان نیستند. ما این را میدانیم که برخی از معامله گران که در جهت خرید قرار داشتند، سود معاملاتی را که قبلاً مشخص کرده بودند، شناسایی کرده یا قسمتی از آن را خارج میکنند، که این امر باعث ایجاد یکسری سفارشات فروش بصورت موقت میشود که این موضوع باعث شکلگیری پین بار نزولی می گردد. برای همین، قیمت همچنان بعد از ظاهر شدن پینبار نزولی به حرکت به سمت بالا ادامه میدهد. بسیاری از معاملهگران این موضوع را نمی دانند زیرا بر اساس اطلاعاتی که در مورد الگوهای کندل استیک و میله های پینبار دریافت کردهاند، فکر می کنند که هر الگو فقط با یک عمل ایجاد میشود، مانند عمل فروش در مورد میله های پینبار نزولی. دقیقا به همین دلیل است که معامله گران الگوهای کندل استیک در معاملات چندان موفق نیستند. آنان فکر می کنند اطلاعاتی که در مورد الگوها خواندهاند و همچنین چرايي تشکیل آنها همیشه درست است و همواره باید به همان شکل عمل کند. بنابراین وقتی یک الگو نسبت به آنچه در نظر گرفته شده است ناموفق باشد، معامله گران خود و یا الگو را را مقصر می دانند درحالی که اصلاً تقصیر آنها و یا الگو نیست. این به دلیل اطلاعات غلطی است که آنها در مورد علت شکل گیری این الگوها در بازار خواندهاند. مطالعات زیادی در مورد سودآوری الگوهای کندل استیک انجام شده است. به نظر می رسد که به طور کلی تحلیلگران معتقدند احتمال موفقیت یک الگوی کندل استیک در حدود 50٪ است. این بدان معناست که اگر ما از 10000 میله پینبار که در بازار ظاهر شده اند نمونه بگیریم، 5000 عدد از آنها با سودآوری همراه خواهد بود و 5000 عدد دیگر باعث از دست رفتن پول ما خواهند شد. امروزه بسیاری از معامله گران سعی می کنند الگوهای کندل استیک را با سایر سطوح تکنیکال ترکیب کنند و چنانچه به نتیجه مطلوب رسیدند، معامله را انجام دهند. اگر یک الگوی کندل استیک دارای یک خط حمایت یا مقاومت در طی مسیرش باشد، احتمال موفقیت بیشتری نسبت به الگویی دارد که خط حمایت یا مقاومتی در مسیرش نیست.
به طور خلاصه، معامله گران باید توجه داشته باشند که الگوهای کندل استیک تنها یک عنصر از تحلیل تکنیکال هستند و برای موفقیت در معاملات، باید آنها را با دیگر عوامل تکنیکال و شرایط بازار ترکیب کنند. همچنین باید در نظر داشته باشند که احتمال موفقیت هر الگو همیشه تضمینی نیست.
انواع الگوهای کندل استیک
الگوهای کندلی به سه بخش اصلی تقسیم بندی می شوند. این سه بخش عبارتند از:
- الگوهای تک کندلی
- الگوهای دو کندلی
- الگوهای سه کندلی
1) الگوهای تک کندلی
1.1) ماروبوزو
کندل ماروبوزو هیچ سایه ای در بالا و پایین خود ندارد. کندل ماروبوزو سبز نشانگر این است که از زمان باز شدن قیمت تا بسته شدن آن، بازی کاملا در اختیار خریداران بوده و فروشندگان فرصت انجام هیچ حرکتی در راستای کاهش قیمت پیدا نکرده اند. کندل ماروبوزو قرمز معرف این است که در آن تایم فریم معاملاتی، فروشندگان تسلط کامل بر بازار داشته اند و هیچ فرصتی به خریداران نداده اند.
1.2) اسپینینگ تاپ (فرفره)
این کندل ها دارای سایه های بالایی و پایینی بلند و بدنه ی کوتاه هستند. سایه های بلند نشانگر فعالیت خریداران و فروشندگان در طول دوره بوده است، اما بدنه ی کوتاه نشان می دهد که هیچ یک از این دو گروه نتوانسته اند شرایط را به صورت کامل به نفع خود تغییر دهند، به همین دلیل کندل فرفره بیانگر وجود نوعی تردید و بلاتکلیفی در بازار است.
اگر کندل فرفره در انتهای یک روند صعودی یا نزولی ظاهر شود، بیانگر نزاع خریداران و فروشندگان در جهت ادامه یا بازگشت روند است.
1.3) دوجی
کندل هایی هستند که قیمت باز و بسته شدن آنها با هم برابر یا فاصله ی آنها از هم بسیار کم است. دوجی ها به طور کلی بیانگر وجود شک و تردید در بازار هستند.
نکته ای که باید به آن توجه داشته باشید این است که میزان اهمیت کندل های دوجی به محل قرارگیری آنها در روند و اشکال کندل های قبلی بستگی دارد. تشکیل کندل دوجی بعد از روند صعودی یا یک کندل صعودی بزرگ، بیانگر کاهش فشار خرید است. همچنین تشکیل کندل دوجی پس از روند نزولی یا یک کندل نزولی بزرگ، نشان دهنده ی کاهش فشار فروش در بازار است.
در هر دو حالت احتمال تغییر روند وجود دارد اما هیچ چیز 100 درصد نیست بلکه باید با استفاده از سایر ابزارهای تکنیکال و همچنین کندل های بعدی تاییدیه بگیریم.
1.4) دوجی پادراز
این کندل سایه های بلندی در بالا و پایین خود دارد اما قیمت بسته شدن آن بسیار نزدیک به قیمت باز شدن می باشد. البته در برخی مواقع قیمت باز و بسته شدن یکسان هستند. تشکیل این کندل نشان دهنده ی وجود شک و تردید در بازار است.
1.5) دوجی سنجاقک
این کندل شبیه به حرف T می باشد. قیمت باز و بسته شدن و بالاترین قیمت یکسان هستند و سایه ی پایینی بلندی دارد. تحلیل این کندل به حرکات قبلی قیمت و تاییدیه های بعدی وابسته است. چنانچه این کندل در انتهای روند صعودی یا بعد از یک کندل بزرگ صعودی قرار بگیرد، نشان دهنده ی برخورد با سطح مقاومتی است. اگر این کندل در انتهای روند نزولی یا بعد از یک کندل بزرگ نزولی شکل بگیرد، نشانگر برخورد با سطح حمایتی می باشد. هر دو حالت، چنانچه سایر ابزارهای تکنیکال و شمع های بعدی تایید بدهند، می توانند بازگشت های مهمی در بازار ایجاد کنند.
1.6) دوجی سنگ قبر
این کندل از نظر شکل ظاهری کاملا برعکس دوجی سنجاقک است. سایه ی بالایی بلندی دارد. قیمت باز و بسته شدن و پایین ترین قیمت یکسان هستند. سایه ی بلند بالایی نشانگر این است که در مقطعی از دوره ی معاملاتی، خریداران بر بازار مسلط بوده اند اما در نهایت فشار فروش افزایش یافته و فروشندگان بر خریداران غلبه پیدا کرده اند. این کندل نیز مانند سایر اعضای خانواده ی دوجی نشانگر وجود شک و تردید در بازار است و تحلیل آن به کندل های قبلی و تاییدیه های بعدی وابسته است. همچنین تشکیل آن در انتهای روند صعودی یا نزولی نشانگر مناطق احتمالی مقاومت و حمایت است.
1.7) چکش
این کندل دارای بدنه ی کوتاه، سایه ی پایینی بلند و سایه ی بالایی کوتاه است (برخی مواقع فاقد سایه ی بالایی می باشد). این الگو همانند سایر الگوهای کندلی نیازمند تایید است. چنانچه الگوی چکش در انتهای روند نزولی شکل بگیرد، نشان دهنده ی برخورد با سطح حمایتی است و احتمال بازگشت به روند صعودی وجود دارد، البته نیاز به تاییدیه های بعدی دارد.
شکاف رو به بالا، تشکیل کندل بزرگ صعودی و افزایش حجم معاملات می توانند تاییدیه های مناسبی باشند.
1.8) مرد آویزان
این الگو از نظر شکل ظاهری کاملا مشابه الگوی چکش است اما محل قرارگیری آن با الگوی چکش متفاوت است. اگر این الگو در انتهای روند صعودی قرار بگیرد، نشانگر برخورد با منطقه ی مقاومتی است و احتمال بازگشت به روند نزولی وجود دارد اما نیازمند تایید است.
شکاف رو به پایین، ایجاد کندل بزرگ نزولی و افزایش حجم معاملات تاییدیه های مهمی محسوب می شوند.
1.9) شهاب سنگ
این الگو دارای بدنه ی کوتاه، سایه ی بلند بالایی و سایه ی کوتاه پایینی است (در برخی مواقع فاقد سایه پایینی می باشد). رنگ آن در تجزیه و تحلیل اهمیت چندانی ندارد. طول سایه ی بالایی باید حداقل دو برابر بدنه باشد. این الگو اگر در انتهای روند صعودی و با آرایش ستاره قرار بگیرد، نشانگر برخورد با منطقه ی مقاومتی و وجود پتانسیل برای بازگشت به روند نزولی است.
آرایش ستاره: کندلی است که پس از شکاف قیمت و خارج از محدوده ی کندل قبلی ایجاد می شود. در این آرایش، شمع اول معمولا دارای بدنه ای بلند است و شمع دوم که خارج از محدوده ی شمع اول ایجاد می شود، بدنه ی کوچکی دارد.
1.10) چکش برعکس
این الگو دقیقا مشابه الگوی شهاب سنگ است با این تفاوت که در انتهای روند نزولی قرار می گیرد و موید بازگشت قیمت به روند صعودی است. البته برای بازگشت نیاز به تایید دارد.
شکاف رو به بالا، ایجاد کندل بزرگ صعودی و افزایش حجم معاملات تاییدیه های مناسبی محسوب می شوند.
2) الگوهای دو کندلی
2.1) الگوی پوششی یا engulf (برگشتی صعودی)
این الگو از یک کندل قرمز (کندل اول) و یک کندل سبز (کندل دوم) تشکیل شده است و در انتهای روند نزولی ایجاد می شود. اندازه ی کندل اول اهمیتی ندارد اما نباید از نوع دوجی باشد. شمع دوم که سبز است دارای بدنه ی بلندی می باشد و تمام بدنه ی کندل اول را پوشش می دهد. حال اگر سایه های آن را هم پوشش دهد، الگو از اعتبار بیشتری برخوردار خواهد بود.
البته بهتر است هر دو کندل فاقد سایه باشند یا سایه های کوچکی داشته باشند.
در این الگو قیمت باز شدن کندل دوم با شکاف رو به پایین، پایین تر از قیمت بسته شدن کندل اول ایجاد می شود اما بعد از آن خریداران به بازار مسلط شده و قیمت را به سطحی بالاتر از قیمت باز شدن کندل اول می برند.
2.2) الگوی پوششی یا engulf (برگشتی نزولی)
این الگو برعکس الگوی برگشتی صعودی عمل می کند. این الگو از دو کندل تشکیل شده است که در انتهای روند صعودی شکل می گیرند. کندل اول سبز و کندل دوم قرمز است. بدنه ی کندل دوم باید بدنه ی کندل اول را بطور کامل پوشش دهد (پوشش سایه ها اجباری نیست).
هر چه بدنه ی کندل دوم بزرگتر باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد بود.
قیمت باز شدن کندل دوم به دلیل فشارهای خرید در دوره های معاملاتی قبلی، بالاتر از قیمت بسته شدن کندل اول است. اما بعد از آن فروشندگان بازی را در دست گرفته و در نهایت کندل دوم با قیمتی پایین تر از قیمت باز شدن کندل اول، بسته می شود. بدین ترتیب هشدار اولیه برای بازگشت روند صادر می شود. البته این هشدار نیاز به تایید سایر ابزارهای تکنیکال دارد.
2.3) الگوی خط نافذ یا piercing (برگشتی صعودی)
این الگو از دو کندل و در انتهای روند نزولی تشکیل می شود طوری که کندل اول قرمز و کندل دوم سبز است. هر دو کندل بدنه ای بلند و سایه هایی کوچک دارند. قیمت باز شدن کندل دوم به دلیل فشار فروشی که بر بازار حاکم است، پایین تر از قیمت بسته شدن کندل اول است. در واقع کندل دوم با شکاف رو به پایین باز می شود. بدنه ی کندل دوم باید بیش از 50 درصد بدنه ی کندل اول را پوشش دهد. کندل دوم با شکاف رو به پایین نسبت به کندل اول باز می شود زیرا هنوز فشار فروش در بازار وجود دارد اما پس از مدتی خریداران بر بازار مسلط می شوند و قیمت را بالا می برند و در نهایت کندل دوم با پوشش بیش از پنجاه درصدی کندل اول، بسته می شود.
2.4) الگوی ابر سیاه یا dark cloud (برگشتی نزولی)
الگوی ابر سیاه نقطه ی مقابل الگوی خط نافذ است. این الگو از دو کندل تشکیل شده که کندل اول آن سبز و کندل دوم آن قرمز است. این الگو در پایان روند صعودی شکل می گیرد و موید بازگشت روند به حالت نزولی است. البته این بازگشت نیاز به تایید دارد. در این الگو به دلیل وجود فشارهای خرید، قیمت باز شدن کندل دوم بالاتر از قیمت بسته شدن کندل اول است. در واقع کندل دوم با شکاف رو به بالا نسبت به کندل اول تشکیل می شود. اما پس از مدتی فروشندگان بیشتری وارد بازار می شوند و قیمت را کاهش می دهند به گونه ای که در نهایت بدنه ی کندل دوم بیش از پنجاه درصد بدنه ی کندل اول را پوشش می دهد.
2.5) الگوی هارامی (برگشتی صعودی و نزولی)
الگوی هارامی از دو کندل تشکیل می شود. بدنه ی کندل اول بلند و بدنه ی کندل دوم کوتاه است. رنگ بدنه ها در تجزیه و تحلیل اهمیتی ندارد.
هر چه بدنه ی کندل دوم کوتاه تر باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد بود. حال اگر کندل دوم از نوع دوجی باشد، اعتبار الگو و احتمال بازگشت روند بسیار افزایش پیدا می کند.
صعودی یا نزولی بودن الگو به روند قبل از آن بستگی دارد. چنانچه در انتهای روند صعودی تشکیل شود، نشانگر وجود پتانسیل برای بازگشت روند به نزولی است و چنانچه در انتهای روند نزولی دیده شود، هشداری است برای بازگشت روند به حالت صعودی.
3) الگوهای سه کندلی
3.1) الگوی ستاره ی صبحگاهی یا morning star (برگشتی صعودی)
این الگو از سه کندل تشکیل شده است. کندل اول قرمز است و بدنه ی بلندی دارد. کندل دوم هم می تواند قرمز و هم می تواند سبز باشد. کندل دوم با شکاف رو به پایین نسبت به کندل اول تشکیل می شود.
کندل دوم می تواند دوجی هم باشد که در این صورت نام الگو به ستاره ی دوجی صبحگاهی یا morning doji star تغییر می کند. اگر کندل دوم دوجی باشد، الگو از اعتبار بالاتری برخوردار خواهد بود و احتمال بازگشت روند بیشتر می شود.
کندل سوم سبز و دارای بدنه ای بلند است. بدنه ی این کندل بیش از پنجاه درصد بدنه ی کندل اول را پوشش می دهد. این الگو در انتهای روند نزولی شکل می گیرد. کندل اول نشانگر تسلط فروشندگان بر بازار است. کندل دوم که با شکاف رو به پایین باز می شود نشان دهنده ی تسلط بیش از پیش فروشندگان بر بازار است. اما در کندل دوم به مرور زمان سرعت کاهش قیمت کم شده و شمعی با بدنه ی کوتاه شکل می گیرد که معرف کاهش فشار فروش و افزایش شک و تردید در بازار است. کندل سوم که سبز است و بدنه ی بلندی دارد و بیش از پنجاه درصد بدنه ی کندل اول را پوشش می دهد، نشانگر افزایش فشار خرید است و تا حد زیادی به شک و تردید در بازار خاتمه می دهد. این الگو پس از بسته شدن کندل سوم دیگر نیاز به تایید اضافی ندارد زیرا کندل سوم نوعی تایید محسوب می شود.
3.2) الگوی ستاره ی غروب یا evening star (برگشتی نزولی)
دقیقا برعکس الگوی ستاره ی صبح عمل می کند و از سه کندل تشکیل شده است که کندل اول سبز و دارای بدنه ای بلند است، کندل دوم بدنه ای کوتاه دارد و با شکاف رو به بالا نسبت به کندل قبلی تشکیل می شود و رنگ آن هم می تواند قرمز باشد و هم سبز.
اگر کندل دوم دوجی باشد، نام الگو به ستاره ی دوجی غروب تغییر می کند.
کندل سوم هم قرمز و دارای بدنه ای بلند است که بیش از پنجاه درصد بدنه ی کندل اول را پوشش می دهد. این الگو در پایان روند صعودی شکل می گیرد. سبز و بزرگ بودن کندل اول و تشکیل شدن کندل دوم با شکاف رو به بالا، نشانگر وجود فشار خرید در بازار است. کوتاه بودن بدنه ی کندل دوم، معرف وجود شک و تردید برای ادامه ی روند صعودی است.
چنانچه کندل دوم دوجی باشد، اعتبار الگو بیشتر خواهد بود زیرا نشانگر وجود حداکثری شک و تردید در بازار است.
اما تشکیل کندل سوم با رنگ قرمز و بدنه ی بزرگ، به این تردیدها پایان داده و مهر تاییدی است بر پایان روند صعودی و شروع روند نزولی.
3.3) الگوی بچه ی سر راهی یا Abandoned Baby (برگشتی صعودی)
کندل های تشکیل دهنده ی این الگو دقیقا مشابه الگوی ستاره ی دوجی صبحگاهی هستند با این تفاوت که در هر دو سمت الگوی بچه سر راهی، گپ یا شکاف وجود دارد. کندل دوم که دوجی است با شکاف رو به پایین نسبت به کندل اول شکل می گیرد و کندل سوم با شکاف رو به بالا نسبت به کندل دوم تشکیل می شود و بازگشت روند را تایید می کند. این الگو در انتهای روند نزولی شکل می گیرد. بدنه ی بلند و قرمز رنگ کندل اول و همچنین تشکیل کندل دوم با شکاف رو به پایین نشانگر وجود فشار فروش در بازار است. دوجی بودن کندل دوم، وجود شک و تردید برای ادامه ی روند نزولی را تایید می کند و در انتها، بلند و سبز بودن کندل سوم و شکل گیری آن با شکاف رو به بالا نسبت به کندل دوم، بازگشت روند را تایید می کند.
3.4) الگوی بچه ی سر راهی یا Abandoned Baby (برگشتی نزولی)
دقیقا عکس الگوی قبلی است. الگوی بچه ی سر راهی نزولی در انتهای روند صعودی قرار می گیرد. کندل اول آن که سبز و بلند است و همچنین شکل گیری کندل دوم با شکاف رو به بالا، نشان دهنده ی این است که هنوز خریداران بر بازار حاکم هستند. اما دوجی بودن کندل دوم موضوع وجود شک و تردید در بازار برای ادامه ی روند صعودی را مطرح می کند. در آخر، شکل گیری کندل سوم با شکاف رو به پایین نسبت به کندل دوم و همچنین بدنه ی بلند و قرمز آن، مهر تاییدی است بر اتمام روند صعودی و شروع روند نزولی.
3.5) الگوی شکاف رو به پایین تاسوکی (ادامه دهنده نزولی)
این یک الگوی ادامه دهنده ی نزولی است که از سه کندل تشکیل شده است. کندل اول قرمز است و بدنه ی بلندی دارد. کندل دوم هم قرمز است و با شکاف رو به پایین نسبت به کندل اول تشکیل می شود. کندل سوم دارای بدنه ی سبز است و با شکاف رو به بالا نسبت به کندل دوم تشکیل می شود اما نمی تواند شکاف بین کندل اول و دوم را پر کند. پر نشدن این شکاف نشان از ضعف حرکت صعودی و میل بازار به ادامه ی روند نزولی دارد.
3.6) الگوی شکاف رو به بالای تاسوکی (ادامه دهنده صعودی)
این الگو از سه کندل تشکیل شده و در دل روند صعودی شکل می گیرد و نشانگر میل بازار برای ادامه ی روند صعودی است. کندل اول و دوم سبز و دارای بدنه ای بلند هستند. کندل دوم با شکاف رو به بالا نسبت به کندل اول شکل می گیرد. کندل سوم نیز قرمز است و با شکاف رو به پایین نسبت به کندل دوم شکل می گیرد اما نمی تواند شکاف بین کندل اول و دوم را پر کند و این موضوع بیانگر عدم وجود قدرت برای بازگشت روند است.
3.7) الگوی سه کلاغ سیاه (ادامه دهنده و برگشتی نزولی)
این الگو متشکل از سه کندل قرمز است که پشت سر هم قرار می گیرند و بدنه ی بلندی دارند. اگر این الگو در روند نزولی شکل بگیرد، نشان دهنده ی ادامه ی روند است و ظاهر شدنش در روند صعودی، هشداری است برای کاهشی شدن قیمت و تغییر روند از صعودی به نزولی.
3.8) الگوی سه سرباز سبز (ادامه دهنده و برگشتی صعودی)
این الگو از سه کندل سبز با بدنه بلند تشکیل شده است که پشت سر هم قرار می گیرند. اگر در روند صعودی ظاهر شوند، بیانگر این هستند که روند صعودی ادامه خواهد یافت و اگر در روند نزولی شکل گیرند، نشان دهنده ی احتمال بازگشت روند هستند.
3.9) الگوی شکاف دو کلاغ سقف (برگشتی نزولی)
این الگو از سه کندل تشکیل شده است و فقط در پایان روند صعودی ظاهر می شود. کندل اول سبز و دارای بدنه ای بلند است. کندل دوم قرمز است و بدنه ای کوتاه دارد و با شکاف رو به بالا نسبت به کندل اول تشکیل می شود. کندل سوم نیز همانند کندل دوم قرمز است و تمام بدنه ی آن را پوشش می دهد اما قیمت بسته شدن آن هنوز بالاتر از قیمت بسته شدن کندل اول است. ظاهر شدن این الگو هشداری است برای بازگشت روند.
سخن پایانی
مزایای الگوهای کندل استیک
مزیت اصلی کندل استیک، نمایش اطلاعات مختلف در مورد قیمت سهام است. به غیر از این مزیت اصلی، میتوان به موارد زیر نیز اشاره کرد:
- روانشناسی بازار: کندل استیک به تحلیل رفتارهای معاملهگران و روانشناسی بازار کمک میکند. برای مثال، کندلهای دوجی نمایانگر عدم اطمینان در بازار هستند. همچنین وجود سایه های بلند در کندل نشاندهنده وجود هیجان بالا در بازار میباشد.
- تحلیل تکنیکال: کندل استیک یکی از ابزارهای رایج برای تحلیل تکنیکال میباشد. به علاوه از ابزارهای دیگری همچون خطوط روند، سطوح حمایت و مقاومت و سطوح فیبوناچی نیز میتوان برای تحلیل استفاده کرد. با ترکیب کندلها در کنار یکدیگر، الگوهای تکرار شونده و معنی داری شکل میگیرند که میتوانند نشاندهنده رویدادهای خاصی باشند. الگوهای کندلی به ما کمک میکنند تا از شروع یا پایان روندها آگاه شویم و یا به راحتی واکنش یک ابزار نسبت به سطوح حمایت یا مقاومت را تفسیر کنیم.
نتیجه گیری
به طور کلی، استفاده از نمودارهای کندل استیک میتواند به تریدرها و سرمایهگذاران کمک کند تا الگوها و روندهای بازار را شناسایی کند. با این حال، بهتر است همیشه با ترکیب آنها با سایر ابزارهای تحلیلی و با توجه به شرایط بازار و مدیریت ریسک مناسب، تصمیمات سرمایهگذاری را اتخاذ کنید. نمودارهای کندل استیک یک ابزار قدرتمند در تحلیل تکنیکال هستند. ساختار نمودارهای کندل استیک، اطلاعات گستردهتری را نسبت به سایر نمودارها ****ارائه میدهد. با ترکیب تعداد زیادی کندل استیک میتوانید به تجزیه و تحلیل گستردهتری از روند بازار دست پیدا کنید. همچنین الگوهای کندل استیک میتوانند به عنوان سیگنالهای خرید و فروش مورد استفاده قرار بگیرند. استفاده از استراتژیهای مبتنی بر الگوهای کندل استیک نیازمند تحلیل دقیق ترندها، تأییدیه با سایر ابزارهای تحلیلی و مدیریت مناسب ریسک است. همچنین، هر استراتژی باید با شرایط بازار و استراتژیهای مدیریت سرمایه شما سازگار باشد. استفاده از نمودار کندل استیک نیازمند تمرین و تجربه است. تریدرها باید با الگوها و ساختار کندل استیکها آشنا باشند تا به طور صحیح از آنها استفاده کنند. با توجه به مزایا و محدودیتهای استفاده از نمودارهای کندل استیک، میتوان نتیجه گرفت که این الگوها ابزاری مفید در تحلیل بازار و تصمیمگیریهای سرمایهگذاری هستند. با این حال، همیشه توصیه میشود که تحلیلها و سیگنالها را با سایر ابزارهای تحلیلی و با در نظر گرفتن شرایط بازار تأیید و مدیریت ریسک مناسب را اتخاذ کنید.
بدون دیدگاه