الگوهای قیمتی چیست؟
انسان همواره در تلاش است تا ساختارها و توابع مختلف را درک کرده و از تجربیات گذشته خود برای پیشبینی آینده استفاده نماید. این رویکرد به طور گسترده در معاملات مالی بهویژه توسط معاملهگران و تحلیلگران بازار مالی به کار گرفته میشود. یکی از جنبههای مهم در تحلیل تکنیکال، مطالعه و تشخیص الگوها میباشد.
الگوها در بازارهای مالی به دو دسته کلی تقسیم میشوند:
- الگوهای کلاسیک
- الگوهای هارمونیک
همچنین از نظر بررسی روند پس از تشکیل الگو، دستهبندی زیر وجود دارد:
الگوهای قیمتی ادامهدهنده (Continuation Patterns):
الگوهای ادامهدهنده نمایانگر ادامهی یک روند قیمتی هستند و نشاندهنده ادامهی حرکت قیمت در جهت روند فعلی هستند.
مثالهایی از الگوهای ادامهدهنده شامل “پنجه پریشان”، “دراگون فلای” و “پرچم” میشوند. این الگوها توسط تریدرها برای تصمیمگیری در مورد ورود یا خروج از معاملات استفاده میشوند.
الگوهای قیمتی بازگشتی (Reversal Patterns):
الگوهای بازگشتی نمایانگر تغییر جهت یک روند قیمتی هستند و نشاندهنده انتهای یک روند و آغاز یک روند جدید هستند.
مثالهایی از الگوهای بازگشتی شامل ” سر و شانه”، “معکوس سر و شانه” و “نسبت طلایی” میشوند. این الگوها برای تشخیص نقاط انتهایی روندها و تصمیمگیری در مورد تغییر جهت قیمت استفاده میشوند.
الگوهای کلاسیک:
از تجربههای گذشته در بازار مالی، الگوهایی شناختهشدهاند که پس از تشکیل آنها، وقایع مشابهی رخ داده است. به عنوان نمونه، در چارت قیمت، معمولاً مشاهده میشود که حرکتهایی به نحوی شکل میگیرد که موجب تشکیل الگوهایی مانند مثلث میشود. بعداً، شاهد این هستیم که پس از این تشکیل، قیمت در یک جهت خاص شکسته میشود و به اندازه قاعده مثلث حرکت میکند.
با تکرار چنین وقایعی، اطلاعات از تجربههای گذشته جمعآوری میشود و برای پیشبینی رفتار آینده در بازار مالی بهرهبرداری میشود. به عبارت دیگر، وقتی الگوهایی مشابه را در چارت مشاهده میکنیم، میتوانیم با اطمینان بیشتری از حرکت آینده قیمت اطلاع داشته باشیم.
الگوهای کلاسیک، به دو دسته ی الگوهای بازگشتی و الگوهای ادامه دهنده تقسیم می شوند. این الگوها به عنوان ابزارهای تحلیلی در بازارهای مالی و بورس به کار میروند و معاملهگران از آنها برای تحلیل و پیشبینی حرکتهای آینده در بازار استفاده میکنند.
تعدادی از الگوهای کلاسیک معروف عبارتند از:
کف و سقف دوقلو
کف و سقف سه قلو (سه قله_سه دره)
پرچم
مثلث
و…
با هر یک از موارد بالا و سایر موارد مرتبط در فصل مربوطه به طور کامل آشنا خواهید شد.
الگوهای هارمونیک:
ایده الگوهای هارمونیک اولین بار توسط «گارتلی» در سال 1932، در کتاب “سودها در بازار سهام” (Profits in the Stock Market) معرفی شد. لری پساونتو با استفاده از الگوی گارتلی و ترکیب آن با نسبتهای فیبوناچی، قوانینی برای معامله با این الگو ایجاد کرد. تئوری الگوهای هارمونیک بنا بر حرکت قیمت نسبت به زمان می باشد که با نسبت های فیبوناچی در بازار تلفیق شده است. الگوهای هارمونیک با استفاده از نسبت های فیبوناچی و اشکال هندسی در چارت ایجاد می شوند. این الگوها می توانند نشانه ی ادامه ی روند و یا بازگشت آن باشند. از میان الگوهای هارمونیک می توان به موارد زیر اشاره نمود:
الگوی AB = CD
سه حمله (Three Drive)
گارتلی (Gartley)
الگو های کندلی (Candlestick — کندل استیک)
در اینجا می خواهیم با الگوهای کندلی آشنا شویم. تا به اینجا در خصوص الگوها صحبت کردیم. دیدیم که برخی الگوها را به خاطر می سپاریم و سپس با دیدن مجدد آنها در بازار، می توانیم آینده بازار را پیش بینی کنیم. کاربرد الگوهای کندلی نیز به همین شکل است، با این تفاوت که در الگوهای کندلی ریزبین تر عمل کرده و فقط کندلها کار داریم و الگوهای کندلی را بررسی می کنیم. این الگوها را می توان به صورت الگوهای تک کندلی و یا چند کندلی بررسی کرد.
در اینجا میخواهیم با الگوهای کندلی آشنا شویم. تا به اینجا در مورد الگوها صحبت کردیم. دیدیم که برخی از الگوها را به خاطر میسپاریم و سپس با مشاهده مجدد آنها در بازار، میتوانیم آینده بازار را پیشبینی کنیم. کاربرد الگوهای کندلی نیز به همین شکل است، با این تفاوت که ما در اینجا نهایتا یک و یا چند کندل را بررسی خواهیم کرد.
این الگوها را میتوان به دو دسته الگوهای تک کندلی و الگوهای چند کندلی تقسیم کرد.
نمونه ای از الگوهای تک کندلی:
در اینجا فقط یک کندل و شماتیک آن را بررسی می کنیم. به عنوان مثال می توان به یکی از محبوبترین الگوهای تک کندلی یعنی الگوی دوجی و یا چکش اشاره نمود:
تعداد زیادی الگو کندلی دیگر وجود دارد که در فصل مربوطه در همین گام، بر روی آنها بحث خواهد شد.
بدون دیدگاه