نسبت ریسک به ریوارد چیست؟
نسبت ریسک به ریوارد (Risk-to-Reward Ratio) یکی از اصطلاحات رایج در بازارهای مالی است که نشان دهنده نسبت سود بالقوه به زیان بالقوه برای یک معامله یا سرمایهگذاری خاص است. این ابزار توسط معاملهگران و سرمایهگذاران برای تعیین اینکه آیا یک معامله یا سرمایهگذاری خاص ارزشمند است یا نه و همینطور برای مدیریت ریسک استفاده می شود.
ریسک و ریوارد در بازار فارکس:
- ریسک: ریسک در بازار فارکس به معنای میزان احتمال زیان یا تغییرات ناگهانی و ناخواسته قیمتها است. این میتواند ناشی از عوامل مختلفی مانند نوسانات بازار، تغییرات سیاسی، اقتصادی و حتی رویدادهای غیرمنتظره باشد.
- ریوارد: ریوارد به عنوان سود یا عایدی حاصل از معاملات در بازار فارکس تعریف میشود. این میتواند به صورت درصدی از معامله یا سود خالص به دست آمده از معامله باشد.
ارتباط بین ریسک و ریوارد:
- رابطه مستقیم: ریسک و ریوارد در بازار فارکس با یکدیگر رابطه مستقیم دارند. به عبارت دیگر، زمانی که ریسک بیشتر می شود، ریوارد نیز افزایش خواهد یافت و بالعکس .
- تعادل ریسک و ریوارد: سرمایهگذاران باید توازن را بین ریسک و ریوارد خود برقرار کنند زیرا بالا بردن سطح ریوارد، افزایش ریسک را به دنبال خواهد داشت.
- مدیریت ریسک: مدیریت ریسک در بازار فارکس از اهمیت ویژهای برخوردار است. این شامل استفاده از ابزارهای مدیریتی مانند حد ضرر (Stop Loss)، تحلیل تکنیکال و فاندامنتال، مدیریت سرمایه و استفاده از استراتژیهای متنوع برای مدیریت و کنترل ریسک می باشد.
نتیجهگیری:
ریسک و ریوارد دو ابزار اصلی و در دسترس سرمایهگذاران در بازار فارکس هستند. این دو مفهوم با یکدیگر در ارتباط مستقیم هستند و مدیریت صحیح ریسک میتواند به کاهش زیانها و بهبود عملکرد سرمایهگذاری کمک کند.
عده ای از معامله گران بر این باورند که این نسبت هیچ کاربرد و فایده ای ندارد. این جمله زمانی درست است که شما در کنار تحلیل این نسبت از هیچ ابزار تحلیل دیگری استفاده نکنید. اما اگر از ابزارهای تحلیل تکنیکال و فاندامنتال در کنار تحلیل این نسبت استفاده کنید، آن وقت است که احتمال پیروزی شما به طرز چشمگیری افزایش پیدا می کند.
حتما تا الان شنیده اید یا دیده اید که سایت ها و مقالات مختلف، اعداد خاصی را برای این نسبت بیان می کنند یا می گویند اگر این نسبت یک به یک یا کمتر باشد، سودآوری ممکن نخواهد بود و یا اگر این نسبت بیش از یک به سه باشد، آن معامله سودآور خواهد بود و جملاتی از این دست.
نکته ای که باید به آن توجه کنید این است که تمام جملات فوق اشتباه هستند. یک معامله گر ممکن است با نسبت ریسک به ریوارد یک به دو به سودآوری مستمر برسد و دیگری با نسبت یک به یک. زیرا این موضوع کاملا به شخصیت و استراتژی معامله گر بستگی دارد و معامله گر باید بر اساس استراتژی معاملاتی و شخصیت معاملاتی خود به نسبت بهینه دست پیدا کند. زمانی که به مفهوم ریسک به ریوارد پی ببرید، می فهمید که معامله کردن بدون حد ضرر دقیق، غیر ممکن خواهد بود.
تعیین حد ضرر علاوه بر نسبت ریسک به ریوارد به محاسبه ی نرخ برد یا همان win rate نیز نیازمند است.
win rate= 1 / ( Risk / Riward ) + 1
اگر ریسک به ریوارد شما یک به یک باشد، نرخ برد شما باید بیش از 50% باشد تا یک معامله گر سود ده باشید. اگر مدام معامله ای را باز نگه دارید تا تعداد برد بیشتری نسبت به برد واقعی تان بدست آورید، نهایتا در بلند مدت تمام سرمایه ی خود را از دست خواهید داد.
موضوع بسیار مهم در بحث ریسک به ریوارد، ” انتظار از سیستم معاملاتی” یا همان “امید” است. ”امید” با توجه به نسبت ریسک به ریوارد و همچنین نرخ برد و باختتان، به شما نشان می دهد که در بلند مدت می توانید سودده باشید یا خیر. ”امید” از طریق فرمول زیر محاسبه می شود:
{ Loss Rate * ( -1 ) } + { Win Rate * ( 1.5 ) }
“امید” اگر عددی مثبت باشد یعنی پولی که در معاملات سودده کسب می کنید بیش از پولی است که در معاملات زیان ده از دست می دهید. حتی اگر هر دو نرخ برد و باخت شما 50 باشد.
متاسفانه بسیاری از معامله گران فکر می کنند با قرار دادن حد سود در نقطه ای که فاصله ی زیادی با نقطه ی باز شدن معامله دارد و همچنین قرار دادن حد ضرر در نزدیکی نقطه ی ورود، می توانند نسبت ریسک به ریوارد و در نهایت امید را افزایش دهند اما این گونه نیست، زیرا قرار دادن حد سود بزرگتر یعنی قیمت نمی تواند به راحتی به آن ناحیه برسد و معامله گر در نهایت با افت شدید در نرخ بردش مواجه خواهد شد. همچنین قرار دادن استاپ های کوچک موجب افزایش مقدار فعال شدن استاپ های زودرس شده و مدام معامله گر را از معامله خارج می کند و سبب افزایش شدید در نرخ باخت می شود.
ریسک به ریوارد پویا (dynamic)
توجه داشته باشید که با حرکت قیمت، ریسک شما و بالطبع ریسک به ریوارد شما دچار تغییر می شود. اگر قیمت باز شدن معامله ای 50 دلار باشد و حد سود در 70 دلار و حد ضرر در 40 دلار قرار گیرد، نسبت ریسک به ریوارد شما 1:2 خواهد بود. حال اگر قیمت بعد از باز کردن معامله به سمت حد سود حرکت کند، شرایط متفاوت خواهد شد. فرض کنید قیمت به 60 دلار می رسد. حالا نسبت ریسک به ریوارد شما 2:1 خواهد بود، یعنی ریسک شما افزایش پیدا کرده چون با افزایش سود، دامنه ی پایینی معامله زیاد خواهد شد. حال برای مدیریت ریسک، مدیریت حد ضرر و حفاظت از این سود چه باید کرد؟ راه حل این ماجرا تریلینگ استاپ یا همان جابجا کردن استاپ لاس است. وقتی قیمت به 60 دلار می رسد باید حد ضرر را از 40 به 50 دلار برسانیم. با این کار توانسته ایم نسبت ریسک به ریوارد را از 2:1 به 1:1 افزایش دهیم.
توجه داشته باشید که در این روش نباید حد ضرر را بیش از حد به قیمت فعلی نزدیک کنیم چون ممکن است با یک اصلاح کوچک حد ضرر شما لمس شود و سود از دست برود.
هیچ وقت معامله را قبل از رسیدن به حد سود نبندید زیرا با این کار امید معاملاتی خود را کاهش می دهید و در نهایت سیستم معاملاتی شما شکست خواهد خورد. اما این مسئله در مورد حد ضرر صدق نمی کند زیرا با بستن معامله قبل از اینکه به حد ضرر شما برسد، زیان بالقوه را کاهش داده اید.
چگونه حجم معامله را تعیین کنیم؟
تعیین حجم معامله در بازار فارکس بر اساس اصول مدیریت ریسک از رابطه زیر بدست می آید.
Lots= ( Equity * Risk ) / ( Stop Loss ( pip ) * P.V )
اکوئیتی(Equity): سرمایه ی کل شما با احتساب سود و زیان معاملات باز ریسک(Risk): میزان ریسکی که میخواهید در معامله متحمل شوید که باید بر اساس درصد در فرمول قرار دهید (در این بخش باید موضوع حداکثر ریسک قابل قبول را رعایت کنید). استاپ لاس(Stop Loss): فاصله ی نقطه ی باز شدن معامله از نقطه خروج شما است که باید بر اساس پیپ اندازه گیری کنید و در فرمول قرار دهید.
پی وی(P.V): ارزش هر پیپ به ازای یک لات می باشد.
طبق قانون حداکثر ریسک قابل قبول 5% کل سرمایه است که اگر سرمایه ی کل شما یا همان اکوئیتی 10000 دلار باشد، حداکثر ریسک شما 500 دلار خواهد بود. حال شما طبق تحلیل به حد ضرر خود دست پیدا کرده اید و فاصله ی حد ضرر تا نقطه ی باز شدن معامله حدود 80 پیپ است و ارزش هر پیپ به ازای یک لات یک دلار می باشد. حجم معامله طبق فرمول فوق بدین شکل بدست می آید.
( 10000 * 0.05 ) / ( 80 * 1 ) = 6.25 Lot
چرا مدیریت ریسک در معاملات مهم است؟
مدیریت ریسک در معامله تأثیر مستقیمی بر سوددهی دارد و مشخص میکند که آیا یک معاملهگر موفق بوده یا خیر. استفاده از راهبردهای مدیریت ریسک قوی به معاملهگران این امکان را میدهد که در بازار اعتماد به نفس داشته باشند و از انگیزههای شخصی که میتوانند منجر به تصمیمات نامناسب شوند، عبور کنند.
در مدیریت ریسک، قواعد متعددی وجود دارد که به نوع سرمایه و قرارداد معامله مرتبط است. این قواعد ممکن است شامل سهام، قراردادهای آتی (فیوچرز)، قراردادهای دارای حق انتخاب (آپشنها) و یا قراردادهای بازار فارکس باشد. با این حال، دو تکنیک کلی وجود دارد که هر معاملهگری باید به آنها توجه کند.
- تحمل ریسک: تحمل ریسک به میزان ریسکی اشاره دارد که سرمایهگذار آمادگی پذیرش آن را دارد. تحمل ریسک نقش اساسی در موفقیت معاملهگر دارد، زیرا حرکات نوسانی که در سرمایه به وجود میآید، میتواند باعث هراس و اتخاذ تصمیمات غیرمعقول شود.
- قاعده حداکثر ریسک: بر اساس این قاعده، ریسک قابل پذیرش در بالانس حساب باید حداکثر 5% باشد. به عنوان مثال، اگر معاملهگر 10000 دلار در حساب خود داشته باشد و ریسک خود را به 5% محدود کند، حداکثر ریسک قابل پذیرش در هر معامله و یا به شکل روزانه 500 دلار است. این روش در بین بسیاری از معاملهگران رایج است، زیرا رساندن اندازهی ریسک بر اساس یک سطح حداکثری، از ضررهای شدید و هیجانی جلوگیری میکند. قاعده حداکثر ریسک به طور قابل توجهی در بلندمدت مفید است. اگر سرمایهگذاران با یک ضرر 30 درصدی مواجه شوند، برای بازگشت به وضعیت اولیه نیاز به زمان بسیار بیشتری دارند نسبت به حالتی که تنها با 1 تا 5 درصد ضرر روبرو شدهاند.
مدیریت ریسک در بازار فارکس از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و دلایل گوناگونی برای اهمیت این موضوع وجود دارد:
1. حفاظت از سرمایه:
مدیریت ریسک در بازار فارکس به کاهش زیان و افزایش سود کمک زیادی می کند. با استفاده از ابزارهای مدیریتی مانند حد ضرر (Stop Loss)، سرمایهگذاران میتوانند ضررهای خود را محدود کنند.
2. کاهش تأثیرات رخدادهای ناگهانی:
بازار فارکس به شدت تحت تأثیر رویدادهای ناگهانی و غیرمنتظره قرار دارد. مانند تصمیمات سیاسی، اعلام اطلاعات اقتصادی و… مدیریت ریسک کمک میکند تا این تأثیرات را به حداقل برسانید.
3. استراتژی مدیریتی:
مدیریت ریسک یک بخش اساسی از استراتژی معاملاتی سرمایهگذاران در بازار فارکس است. این مدیریت به سرمایهگذاران کمک میکند تا استراتژیهای مناسبی را اعمال کرده و در مسیر مناسبی برای دستیابی به اهدافشان حرکت کنند.
4. افزایش پایداری:
با مدیریت ریسک، سرمایهگذاران میتوانند پایداری بیشتری در معاملات خود داشته باشند. مدیریت ریسک به آنها امکان میدهد تا در بلند مدت موفق تر عمل کنند و زیان خود را به حداقل برسانند.
5. حفظ روحیه:
مدیریت ریسک میتواند به سرمایهگذاران کمک کند تا در مواجهه با زیانها و نوسانات بازار، روحیه و اعتماد به نفس خود را حفظ کنند و در مسیر استراتژی خود پایبند بمانند و از تصمیمات شتابزده خودداری کنند.
به طور کلی، مدیریت ریسک در بازار فارکس به سرمایهگذاران کمک میکند تا عملکرد خود را بهبود داده و زیان خود را به حداقل برسانند. این ابزار به آنها اجازه میدهد که با اطمینان بیشتری معامله کنند و به سودآوری مداوم در بازار فارکس دست یابند.
بدون دیدگاه