جدول محتوا

اقتصاد

برای نوشتن یادداشت روی این نوشته باید وارد شوید

در ابتدا با مفهوم مختصری از اقتصاد آشنا می شویم:

اقتصاد برعکس علوم طبیعی، ترکیبی است از شاخص های کمی و کیفی، وجود این همه متغیر غیر شهودی، باعث شده است تا بسیاری آن را علم در نظر نگیرند.

? نکته: گرچه در زمينه تعريف علم اقتصاد، تعاريف متعددی توسط صاحب نظران اقتصادی مطرح شده است، اما اكثريت آنها با تعريف پیش رو موافق هستند: اقتصاد، مطالعه ی نحوه تخصيص منابع كمياب به منظور رفع حداكثری خواسته ها است.

تحلیل اقتصادی در بسیاری از ابعاد جامعه کاربرد دارد. از بازرگانی، دارایی و مراقبت های بهداشتی گرفته تا موضوعات متنوعی از قبیل جرم و جنایت، آموزش و پرورش، خانواده، حقوق، سیاست، مذهب، نهادهای اجتماعی، جنگ و علوم پایه که این موارد نشان دهنده ی گستردگی دامنه ی اقتصاد در علوم اجتماعی است.

انواع اقتصاد

بطور کلی تجزیه و تحلیل های اقتصادی را می توان به دو گروه تقسیم کرد:

  1. اقتصاد خرد
  2. اقتصاد کلان

1. اقتصاد کلان:

اقتصاد كلان آن قسمت از علم اقتصاد است كه نظام اقتصادی را از نظر رفتار متغيرهای كلان و روابط ميان آنها بررسی ميكند. بررسی متغيرهای كلان همانند تورم، رشد اقتصادی، اشتغال، بيكاری، ركود و … بخش هایی از مطالعات اقتصاد كلان را تشكيل مي دهند.

مهم ترین شاخص های اقتصاد کلان که باید در نظر گرفته شوند به ترتیب زیر می باشد:

  • تورم
  • نرخ بهره
  • تولید ناخالص داخلی (GDP)
  • نرخ بیکاری
  • نرخ ارز
  • شاخص قیمت مصرف کننده (CPI)
  • تعریف بازار
  • سیاست های پولی و مالی

تورم چیست:

در یک تعریف کلی می توان بیان کرد که تورم نرخ افزایش سطح عمومی قیمت‌ کالاها و خدمات می باشد. وقتی نرخ تورم رشد می کند، به واسطه ی آن قدرت خرید افراد کاهش می یابد. نرخ تورم طبق فرمول زیر محاسبه می شود: نرخ تورم = (قیمت سبد در سال قبل – قیمت سبد در سال بعد) / قیمت سبد در سال قبل

?نکته: قیمت سبد = شامل محصولات و خدماتی است که هر شخص ممکن است در طول زندگی یکبار از آن استفاده کند.

همانطور که گفته شد افزایش تورم موجب افزایش قیمت کالاها و خدمات می گردد و در نتیجه ی آن ارزش ضمنی پول هم کاهش پیدا می کند

اقتصاد

مقصر اصلی تورم کیست؟

دلیل اصلی تورم افزایش عرضه ی پول نقد یا همان تزریق نقدینگی در بازار می باشد، بدین ترتیب که دولت با افزایش نقدینگی موجب افزایش حجم پول در سطح جامعه می شود و افراد آمادگی بیشتری برای هزینه کردن پیدا می کنند. به بیان دیگر تقاضا افزایش می یابد اما عرضه به همان میزان رشد پیدا نمی کند و بازار با کمبود عرضه مواجه می شود. بدین ترتیب تعادل عرضه و تقاضا در بازار دچار اخلال می شود. با افزایش تقاضا برای خرید کالا و نرسیدن عرضه به میزان تقاضا، عرضه کنندگان قیمت کالای خود را افزایش می دهند.

اما این تزریق نقدینگی به چه شکل و توسط چه نهادهایی انجام می شود؟
این کار توسط دولت ها و بانک های مرکزی و از راه های مختلفی انجام می پذیرد. بطور مثال: چاپ پول جدید و افزایش حقوق کارگران و کارمندان دو روش مختلفی هستند که موجب افزایش سطح نقدینگی می شوند که در نتیجه ی آن میزان تقاضا برای خرید کالا و خدمات در جامعه افزایش پیدا می کند.

نرخ بهره (Interest Rate):

یکی از مهمترین متغیر های اقتصاد کلان نرخ بهره است. نرخ بهره میزان سرمایه ای است که وام دهنده از وام گیرنده دریافت می کند و معمولا به صورت درصد اعلام می شود که منظور، درصد از اصل سرمایه است. بیشتر اوقات نرخ بهره ی اعلام شده به صورت سالیانه می باشد، یعنی نرخ مشخص شده برای مدت یکسال تعیین می شود.

نرخ بهره چگونه تعیین می شود؟
در اقتصاد های پیشرفته نرخ بهره با توجه به تقابل عرضه و تقاضای پول و با توجه به وضعیت بازار تعیین می شود، مانند بازار های مالی پیشرفته. اما در کشور های در حال توسعه که از ساختارهای کارآمد اقتصادی بی بهره اند، نرخ بهره بدون توجه به وضعیت بازار و به صورت دستوری و با دیدگاه حمایتی نسبت به سایر بخش های اقتصادی تعیین میشود

عواقب افزایش نرخ بهره چیست؟
با افزایش نرخ بهره هزینه ی قرض گرفتن زیاد می شود که کاهش سرمایه گذاری و تولید را در پی دارد و در نتیجه بیکاری هم افزایش پیدا می کند. افزایش نرخ بهره موجب تمایل بیشتر بازار به سرمایه گذاری در اوراق قرضه و صندوق های با درآمد ثابت می شود.

تولید ناخالص داخلی (GDP):

تولید ناخالص داخلی یا به‌ اختصار GDP ارزش پولی کلیه کالاها و خدمات نهایی است که در داخل مرزهای یک کشور در یک دوره زمانی مشخص، تولید و یا ارائه می‌شود. تولید ناخالص داخلی معمولاً به صورت سالیانه محاسبه می گردد، اما گاهی به صورت فصلی نیز محاسبه می‌شود. برای محاسبه تولید ناخالص داخلی باید کل میزان مصرف در کشور شامل مصارف خصوصی و عمومی، هزینه های دولت، سرمایه گذاری ها و میزان خالص صادرات را محاسبه و با هم جمع کرد. از تولید ناخالص داخلی معمولاً برای اندازه‌گیری میزان فعالیت‌های اقتصادی یک کشور استفاده می‌شود.

تولید ناخالص داخلی با فرمول زیر محاسبه میشود:
GDP = C + G + I + NX
مجموع مصارف خصوصی = C
مجموع مخارج دولت = G
مجموع تمام سرمایه گذاری ها در کشور = I
خالص صادرات(صادرات – واردات) = NX

دلیل اهمیت تولید ناخالص داخلی(GDP):
این شاخص به عنوان سلامت اقتصاد و همچنین مشخصه ای برای استاندارد زندگی کشورها شناخته می شود و از آن جایی که محاسبه آن در تمام کشور ها یکسان است، می توان از آن به عنوان وسیله ای برای مقایسه تولید کشورهای مختلف با دقت بسیار بالا استفاده کرد. اگر برای دو فصل متوالی این شاخص کاهشی شود، به معنی وجود بحران در یک اقتصاد است و اگر پس از بحران، دو فصل متوالی این عامل افزایشی باشد به معنی خروج از رکود است که مورد استناد دولتمردان داخلی و بین المللی قرار می گیرد.

نرخ بیکاری:

نرخ بیکاری نشان‌دهنده عدم استفاده کافی از نیروی کار عرضه شده است. نرخ بیکاری عدم توانایی اقتصاد در جهت ایجاد اشتغال برای افراد متقاضی آن با وجود در دسترس بودن نیروی کار و جستجوی فعالانه آن‌ها برای یافتن شغل را نشان می‌دهد.

نرخ بیکاری طبق فرمول زیر محاسبه می شود:
درصد غیر شاغل نیروی کار ( افراد آماده به کار بدون کار ) – افراد شاغل = نیروی کار

اقتصاد

تبعات افزایش نرخ بیکاری:
یکی از تبعات افزایش نرخ بیکاری، رکود در بسیاری از بازار ها و کسب و کار ها است و این رکودها نتیجه ی کاهش درآمد افراد جامعه می باشد. از دیگر تبعات آن می توان به کاهش بودجه ی سایر بخش های دولت اشاره کرد. با افزایش نرخ بیکاری، دولت مجبور می شود هزینه ی بیشتری را برای رفع بیکاری در نظر بگیرد و همین امر بطور زنجیر وار اثرات منفی خود را بر سایر بخش های جامعه و صد البته بازار های سهام یک کشور می گذارد.

نرخ ارز:

ارز، نوع پذیرفته شده ای از پول است که به شکل های مختلفی توسط دولت یک کشور توزیع می شود و در اقتصاد آن کشور گردش دارد.

نرخ ارز به معنی برابری پول یک کشور در برابر ارز سایر کشورها است و به نوعی منعکس کننده وضعیت اقتصادی آن ها در مقایسه با هم می باشد. نرخ ارز متغیری است که توانایی اثر گذاری در اقتصاد و متغیر های اقتصادی را دارد.

اقتصاد

معمولا رابطه ی نرخ ارز با شاخص های زیر مورد بررسی قرار میگیرد:

  1. نرخ ارز و تولید: تک‌ نرخی یا چند نرخی بودن ارز و همچنین افزایش یا کاهش ارزش پول ملی می‌تواند منجر به تغییرات قیمت نهاده‌ها از جمله نهاده‌های وارداتی، دستمزد کارگران و تغییر قیمت در کالاهای واسطه‌ای گردد که در نتیجه، تولید ناخالص داخلی را تحت‌تاثیر قرار می دهد.
  2. نرخ ارز و نقدینگی: افزایش نقدینگی موجب رشد تورم و تورم باعث افزایش سطح عمومی قیمت ها می شود که عاملی تاثیر گذار در نرخ ارز می باشد.
  3. نرخ ارز و تورم: همانطور که گفته شد تورم باعث افزایش سطح عمومی قیمت ها می شود، اما بسته به ساختار اقتصادی کشور، با افزایش و کاهش نرخ ارز، بسته به سطح صادرات و واردات، نرخ تورم می تواند کاهش یا افزایش داشته باشد.
  4. نرخ ارز و درآمد های نفتی: در این خصوص می توانیم به ایران اشاره کنیم. بدلیل اینکه اقتصاد ایران برای سالیان بسیاری وابسته به نفت بوده، مقام های پولی می توانند با استفاده از ارز حاصل از صادرات نفت، ارزش پولی ملی را کاهش یا افزایش دهند.
  5. نرخ ارز و شاخص بازار های چهارگانه: نرخ ارز با تاثیری که بر میزان تورم کالاها دارد، می‌تواند به صورت غیرمستقیم منجر به افزایش قیمت دارایی‌ها در بازارهای بورس، خودرو، مسکن و فلزات گرانبها شود و این موضوع موجب افزایش دلالی و ایجاد شکاف اقتصادی می گردد و ضربه سنگینی را به‌ سمت تقاضا و در پی آن به‌ سمت عرضه وارد می کند.
  6. نرخ ارز و قاچاق: نمی توان تاثیر نرخ ارز بر میزان واردات یا صادرات قاچاق را نادیده گرفت بطوری که با افزایش نرخ ارز میزان صادرات قاچاق افزایش پیدا می کند و با کاهش آن موضوع برعکس می شود.

شاخص قیمت مصرف کننده (CPI):

این شاخص میزان تغییرات قیمت در سبدی از کالاها و خدمات را نشان می دهد. این شاخص نشانگر تورمی است که مصرف کنندگان در روزمره ی خود احساس می کنند.

تعریف بازار:

بازار در اقتصاد لزوما اشاره به مکان فیزیکی ندارد. در اقتصاد به مجموعه ی خریداران و فروشندگانی که اقدام به خرید و فروش کالا و خدمات خاصی می کنند، بازار می گویند.
یکی از اصولی که باعث می شود بازار ماهیت خود را از دست ندهد، عدم وجود انحصار می باشد. در زمان وجود انحصار، بازار عملا ماهیت خود را از دست داده و دیگر نامش بازار نیست.

سیاست های پولی و مالی:

سیاست مالی:
به مجموعه سیاست هایی که دولت در راستای میزان مخارج خود و مالیات ها اتخاذ می کند، سیاست های مالی می گویند.\

کاربرد آن در اقتصاد:
سیاست مالی برای اهدافی مثل: ثبات قیمت ها، اشتغال کامل و رشد اقتصادی به کار گرفته می شود.

سیاست پولی:
سیاست های پولی رابطه ی بین نرخ بهره و میزان عرضه پول را مشخص می کنند و به دو گروه انبساطی و انقباضی تقسیم می شوند.

سیاست انبساطی: هدف این سیاست افزایش عرضه ی پول در جامعه است تا به سبب آن موجب افزایش تقاضا و رونق در بازار شود.

سیاست انقباضی: این سیاست دقیقا برعکس سیاست قبلی عمل می کند و در شرایطی که میزان نقدینگی افزایش می یابد، با کاهش حجم نقدینگی جلوی رشد قیمت ها ( همان تورم که در مباحث قبلی توضیح داده شده) گرفته می شود.

اقتصاد

2. اقتصاد خرد:

در اقتصاد خرد عواملی چون رفتار بازار، مصرف کننده ها و شرکت ها مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرند تا فرآیند تصمیم گیری آنها را شناسایی کنند. اصلی ترین و مهم ترین بخش اقتصاد خرد، عرضه و تقاضا می باشد که در قسمت عرضه و تقاضا از گام مفاهیم بازار های مالی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

پس در ادامه با حسنیکال همراه باشید…

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *