جدول محتوا

ساختار و اصول ذهنی برای پیاده سازی یک استراتژی

برای نوشتن یادداشت روی این نوشته باید وارد شوید

پیش از اینکه شما بخواهید استراتژی شخصی خود را داشته باشید:

شما باید مواردی را یادبگیرید. این موارد را تحت عنوان:

  1. بسترهای ذهنی و رفتاری بیان می کنیم.
  2. ارکان یک سیستم معاملاتی را باید بشناسیم تا هر بخش را در ادامه موشکافانه بررسی کنیم.
  3. باید روش طراحی را آموخته و بتوانید تعیین هدف کنید. این موارد را با عنوان چشم انداز و تعیین هدف بررسی خواهیم کرد.

بسترهای ذهنی و رفتاری:

ساختار و اصول ذهنی برای پیاده سازی یک استراتژی
ساختار و اصول ذهنی برای پیاده سازی یک استراتژی 1

بسیاری از افراد را شاهد هستیم که تا حرف از استراتژی می شود، سریعا ذهن آنها به سمت سوالاتی از قبیل موارد زیر می رود:

  • کدام روش معاملاتی را استفاده کنم؟ (الیوت، اندیکاتورها، پرایس اکشن و …)
  • چطور وارد معامله شوم؟
  • چطور خروج کنم؟
  • و…

درست است، همه ی این سوالات تعیین کننده ی استراتژی ما هستند که در حقیقت سیستم معاملاتی ما را تشکیل می دهند. اما فقط دانستن این موارد کافی نیست و تنها با دانستن این موارد قادر به سود آوری نخواهیم بود. به همین دلیل طی این زیرگام قصد داریم به بررسی و یادگیری این بخش مهم بپردازیم.

نکته ی بسیار مهم:

تقریبا تمامی افراد در زمان ورود به بازار از طرق مختلف با سبک ها و سیستم های معاملاتی متنوعی روبرو می شوند و یا خودشان آن را ابداع می کنند. در ابتدا همگی با امید فراوان و با این تفکر که با این استراتژی می توانند پول بسیاری بدست آورند، حساب معاملاتی خود را شارژ نموده و برای معامله با این سیستم معاملاتی آماده می شوند. ممکن است حتی در ابتدا برآیند مثبتی داشته باشد اما نکته اینجاست که تقریبا همگی این افراد در همان ابتدا و یا پس از مدتی متضرر شده و عموما دو رویکرد را از خود نشان می دهند. دسته ی اول که عموما خودشان سیستم معاملاتی ابداع کرده اند، به فکر دستکاری و تغییر آن برمی آیند و دسته ی دوم نیز که عموما سیستم معاملاتی را از جایی یا کسی به دست آورده اند، به این فکر می افتند که این سیستم معاملاتی کار نمی کند و یا به دردشان نمی خورد و سپس به سراغ سیستم دیگری می روند. جالب است بگوییم در سیستم بعدی نیز همین اتفاق رخ می دهد تا جایی که برخی از معامله گران به این نتیجه میرسند که در این بازار امکان پول بدست آوردن وجود ندارد و برخی دیگر که کمی بهتر فکر می کنند، می گویند که شاید من آدم این بازار نیستم! ولی باید بگوییم که هیچ یک از این پاسخ ها پاسخ درستی نیست. بلکه دلیل این مشکل از جایی شروع می شود که در ابتدا هم عرض شد. یعنی قبل از اینکه ما به سراغ هر سیستم معاملاتی برویم باید بسترسازی مناسب در ذهن را انجام داده باشیم تا دچار این مشکلات بنیادی نشویم. (علت اصلی وجود زیرگام اول نیز همین می باشد!)

اما باید نسبت به چه مواردی در خصوص بستر سازی ذهنی و رفتاری پیش از اینکه سیستم معاملاتی خود را تعریف کنیم آگاه باشیم.

ما باید مواردی را در ذهن خود همیشه به صورت فعال، در اساس کار خود داشته باشیم. به اصطلاح آویزه ی گوشمان کنیم!

شاید با یک گذر ساده در فضای مجازی و دیدن تریدرهای فعال در این عرصه، این مواردی که عرض می گردد را شنیده باشید. اما ما در اینجا می خواهیم همه را یکجا ببینیم و از همه مهم تر آنها را در ذهن خود سازماندهی کنیم و یک بار برای همیشه طوری به این موضوعات نگاه کنیم که دیگر نیازی به بیان آنها نداشته باشیم. در ادامه به این موارد می پردازیم:

  • بدانیم بازار، کارخانه چاپ پول نیست

برخی افراد در زمان ورود به بازار با رویای یک شبه پولدار شدن به دنبال مروارید درخشان می گردند. باید ما این موضوع را در ذهنمان کنار بگذاریم و درک کنیم که بازار یک دستگاه چاپ اسکناس نیست! درست است که باید با تفکر کسب سرمایه و درآمد بالا وارد این بازار شویم، اما نباید فکر کنیم که همه ی اینها یک شبه به دست می آید و ما میلیونر می شویم.

دیدگاه مهم: توجه داشته باشید که اگر شما به این توانایی برسید که سودآوری ثابت و مداومی را با استفاده از استراتژی خود داشته باشید، در بلند مدت به هدف خود خواهید رسید. برای مثال شما اگر بتوانید سودی قابل قبول را به صورت سالانه بدست آورید و در طی چند سال این روند را ادامه دهید، با توجه به رشدی که هر ساله در پول شما اتفاق می افتد، سرمایه ی بسیار زیادی را بدست خواهید آورد.

  • بزرگ سازی ذهن

برای معامله گری در بازارهای مالی باید ذهنی آماده برای کار با میزان سرمایه مورد نظر را داشته باشیم. بگذارید با مثالی بیان کنیم. قطعا می دانید که برای بلند کردن یک وزنه ی 200 کیلویی باید تمرین کرد تا بدنی قدرتمند را پرورش دهیم و قطعا یک انسان عادی نمی تواند این وزنه را بلند کند. یا با نگاهی دیگر؛ فرض کنید برای برداشتن آب از یک رودخانه، ظرف شما باید بزرگ باشد تا بتوانید آب بیش تری بدست آورید. در بازارها نیز شما باید ذهنی متناسب و آماده با حجم سرمایه ای که دارید را پرورش دهید و یا سرمایه ای که وارد بازار می کنید را به میزانی انتخاب کنید که آمادگی ذهنی کار با آن را داشته باشید.

اگر شما فرضا با 500 دلار وارد بازار شوید و کار با این مبلغ از نظر ذهنی برای شما مشکل نباشد، بسیار موفق تر از شخصی خواهید بود که در ابتدا 5000 دلار و یا بیش تر وارد می کند و این امید را دارد که با توجه به سرمایه اش پول بیش تری را بدست آورد. اما چرا این مشکل به وجود می آید؟

توجه کنید که هر چقدر هم در بازار حرفه ای شوید و علوم تکنیکال را فرا بگیرید، باز هم معاملاتی با نتیجه ی ضرر خواهید داشت. بنابراین وقتی سرمایه ی شما بسیار زیاد باشد (از لحاظ سطح مالی شما) آن وقت در شرایطی که عرض شد دچار استرش و تنش عصبی خواهید شد و این امر باعث می شود شما نتوانید به درستی معاملات را کنترل کنید و در نهایت در معاملات بعدی نیز ترسی در دل شما خواهد بود که نکند این بار نیز بخشی از پول از دست برود.

  • حس انتقام

بسیاری از معامله گران زمانی که دچار ضرر در معاملات می شوند، عصبانی شده و با حسی انتقام جویانه برای جبران پول از دست رفته اقدام به معامله می کنند. این کار هیچ نتیجه ای جز شکست مجدد در معاملات ندارد و پول بیش تری از دست می دهند.

وقتی حس انتقام در شما به وجود می آید، عقلانیت و منطق کنار می روند و رفتارهای کاملا احساسی از خود بروز می دهید. وقتی که در معامله ای شکست می خورید، نیازی نیست که شما همان زمان برای جبران ضرر معامله کنید. شما در آن زمان فقط به دنبال باز کردن معامله خواهید بود و المان هایی که برای ورود به معامله برای خود تعیین کرده اید را زیر پا می گذارید و به آنها توجهی نمی کنید. بلکه باید صبور باشید تا موقعیت جدیدی با توجه به سیستم معاملاتی خود بدست بیاورید.

  • قبل و بعد ایجاد یک سیستم معاملاتی

قبل از ایجاد سیستم معاملاتی باید به علوم مورد نیاز که طی گام های قبلی آموخته اید تسلط قابل قبولی داشته باشید و با هر کدام اندکی روی چارت تمرین کرده باشید تا بتوانید در ساخت سیستم معاملاتی خود از آنها استفاده کنید.

اما بعد از ساخت سیستم معاملاتی؛ تمام دانش بدست آمده تا قبل از ساخت سیستم باید در ذهن شما باشد. بعد از ساخت سیستم باید به همان عمل کنیم و ابتکاری از دانش های اندوخته شده به خرج ندهیم و صرفا استراتژی تعیین شده مان را اجرا کنیم!

  • اهمیت حد ضرر را بشناسید

حد ضرر رکن مهمی در استراتژی محسوب می شود که در ادامه نیز به طور کاملا جدی به آن می پردازیم. در صورت نبودن حد ضرر در معاملات، احتمال موفقیت بسیار پایین است.

  • ترس، طمع، آرزو و دعا به شکل نادرست همگی باید در معامله گری کنار گذاشته شوند

برخی از معامله گران آرزو می کنند که کاش بتوانم امسال x دلار در بازار بدست آورم. این موضوع صرفا با تلاش و پشتکار اتفاق می افتد!!

برخی نیز در زمان ضرر دست به دعا می برند که خدایا بازار برگرده و … . درست است دعا بسیارعمل شایسته ای است اما بهتر است قبل از این اتفاق دعا کنیم که خداوند کمک کند در بازار همیشه منطقی عمل کنیم. بنابراین هر جا در داخل معامله ای بودید و دست به دعا شدید همان جا معامله را ببندید! ترس و طمع، دشمن معامله گران هستند. این دو احساس باید به طور کلی از معامله گری کنار روند و بدانید که این دو برای معامله گری حرفه ای سم محسوب می شوند.

  • تمرکز باید روی بازار باشد، نه بر روی موجودی حساب

اگر در زمان فعالیت در بازار مدام حواسمان به موجودی و بالانس و یا سود و ضرر معاملات باشد، باعث می شود حس هایی که گفته شد از قبیل ترس، طمع، غرور و … به سراغمان بیاید و این بسیار مخرب است. همیشه باید حواسمان فقط و فقط به بازار باشد. فقط باید با توجه به استراتژی خود به دنبال موقعیت های مناسب باشیم و سپس به مدیریت صحیح آنها بپردازیم. این است که باعث تمرکز بالای ما می شود و در نهایت احتمال سودآور بودن ما را بالا می برد.

چشم انداز و تعیین هدف

ساختار و اصول ذهنی برای پیاده سازی یک استراتژی
ساختار و اصول ذهنی برای پیاده سازی یک استراتژی 2

هدف گذاری از بخش های مهم و کمک کننده در ساخت و همچنین استفاده از یک سیستم معاملاتی است . این موضوع را با مطرح کردن یک سوال شروع میکنیم ؛ شما در طی یک ماه ، با چند درصد سود کردن ، خود را موفق میدانید ؟

پاسخ به این سوال بسیار مهم است و با توجه به پاسخ شما ، ما سعی میکنیم ذهنیت شما را به سمت و سوی درستی هدایت کنیم .

در پاسخ به سوال عرض شده ممکن است کسی بگوید 5 و یا10 درصد و شخص دیگری بگوید 25 درصد و یا حتی عدد بسیار بالاتری را بگوید.

باید بگویم هر یک از پاسخ های داده شده ممکن است اتفاق بیفتد و واژه ی نشدنی را نمی توان به کار برد . ولی نکته اینجا است که آیا این هدف گذاری ها درست هستند و قابل حصول؟ ما در بازارها با علم آمار و احتمال بسیار سر و کار داریم و همیشه میل ما به بیش ترین احتمالات است و قطعیتی وجود ندارد . در خصوص هدف گذاری نیز همین قاعده وجود دارد . ما باید طوری هدف گذاری کنیم که بیش ترین احتمال برای رسیدن به آن وجود داشته باشد .

در هدف گذاری درست و اصولی ، باید پارامترهایی را رعایت کنیم :

1-هدف گذاری باید منطقی و قابل حصول باشد .
2-باید هدف شما حساب شده و قابل اندازه گیری باشد .
3-هدف گذاری خودتان را باید طبق تجربه های دیگران نسبت به بازار بسنجید . عموما افراد تازه وارد اعدادی عجیب و غریب برای نرخ سودآوری ماهانه و سالانه مورد هدفشان می گویند که باید این ذهنیت مورد اصلاح قرار گیرد .
4-هدف گذاری شما باید در دوره های زمانی کوتاه مدت(مانند روزانه و یا هفتگی) ، میان مدت(مانند ماهانه و یا سه ماهه) و بلند مدت(مانند شش ماهه ، سالانه و یا بیش تر)باشد . دلیل این مورد نیز این است که بازارهای مالی همیشه به طور ثابت حرکت نمی کنند و شرایط مختلفی دارند و به تبع آن شما نیز سودآوری های مختلفی را در شرایط مختلف بازار خواهید داشت و یا ممکن است در برخی مواقع ضررده باشید و یا سودهای بالایی بگیرید
5-هدف گذاری شما نباید صرفا برای سودآوری باشد . شما باید برای ضررهای خود نیز هدف داشته باشید . به عنوان مثال نباید ضررهای من در روز بیش از 50 دلار شود .

ممکن است با خود بگویید چه عیبی دارد که هدف هایی بزرگ برای خود داشته باشیم و تلاش خود را بیش تر کنیم برای رسیدن به این سودآوری . بله این موضوع بسیار خوب است و در ابتدا انگیزه ی بسیاری به تریدر می دهد . اما نکته اینجا است که در صورت عدم حصول آن در دوره های زمانی تعیین شده باعث دلسردی می شود . بنابراین بهتر است برای رسیدن به سودآوری های بیش تر ابتدا از اعدادی کوچک تر شروع کنیم و کم کم با حرفه ای تر شدن در بازار و رسیدن به هدف گذاری های انجام شده ، این موارد رو بهبود بخشیم .

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *